یادداشت سیده زینب موسوی
1402/1/12
یه داستان عاشقانهٔ کلاسیک :) با توجه به اینکه کلاسیکه واضحه که خیلی تمیز هم هست. تیکههای خوشمزه و نمکی هم داره که وقتی باز یادش میافتم خندهم میگیره 😄 من خیلی وقت پیش بعد از دیدن فیلمش، که خیلی دوستش داشتم (با بازی keira knightley)، نسخهٔ زبان اصلی کتاب رو خونده بودم. چون نثرش با انگلیسی معاصر فرق داشت و جملهبندیها متفاوت بودن خیلی ارتباط نگرفتم باهاش. ایندفعه بعد از تعریف دوستم رفتم صوتیش رو گوش دادم (اینم از مزایای نواره 😉 یه دفعه هوس میکنی یه چیزی گوش بدی بدون فکر کردن در مورد قیمتش میری شروعش میکنی 😅) و خب ایندفعه خیلی بیشتر خوشم اومد ازش :) البته باز رفتم و اونجاهایی رو که حساس بود یا دوست داشتم، دوباره از روی نسخهٔ زبان اصلی خوندم 😅 خیلی دقیق مقایسه نکردم چون متن ترجمه دستم نبود ولی در مجموع به نظرم ترجمهش خوب بود و متن رو درست منتقل کرده بود. البته من احساس میکنم اسم کتاب باید باشه «غرور و پیشداوری»! به نظرم تعصب و پیشداوری با وجود نزدیک بودن دو تا مفهوم متفاوت هستن 🤔 اجرای صوتیش هم خیلی خوب بود (نشر آوانامه، با صدای خانم سحر بیرانوند و آقای مهبد قناعتپیشه از روی ترجمهٔ آقای رضا رضایی). البته با گوش دادن به صوتش دوباره ترغیب شدم فیلمش رو ببینم و واقعا به نظرم فیلمش خیلی قشنگه. یه سری جاها صحنهها رو حتی بهتر از کتاب درآورده 😅 (مثلا یه حالت کتاب که دوست نداشتم این بود که اظهارنظرات عاشقانه رو اخباری توضیح میداد 😄 یعنی به جای اینکه گفتگو باشه یا درونیات فرد رو درست توضیح بده میگفت اینجا مثلا اینطوری عشقش رو ابراز کرد و این حرفا. یعنی یه سری جاها دوست داشتم گفتگو بخونم ولی توضیح میخوندم!). دخل و تصرف فیلم هم تو داستان در حدی نیست که مثل بعضی فیلمای دیگه بره رو مخ آدم! 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 چند تا نکتهٔ مفهومی! 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 با خوندن این کتاب دوباره به این فکر کردم که حیای موجود در انگلستان ۲۰۰ سال پیش چقدر جالبه... یه دختر و پسر اگر همدیگه رو دوست دارن باید ازدواج کنن، دیگه راه دومی نداریم :) یعنی روابط خارج از ازدواج مخصوصا برای دختر خانوادهدار بسیار بد دونسته میشده و مایهٔ آبروریزی... حتی در این حد که مثلا تا دختر بزرگتر شوهر نکرده کوچیکترا خوب نیست تو اجتماعات بچرخن (با توجه به اشارهٔ لیدی کاترین 😊) نکتهٔ دیگه اینکه توجه کردید که خانوادهٔ ندار داستان در واقع خودش زمینداره و کلی خدمتکار داره؟! آشپز... مسئول آراستن روزانهٔ خانمهای خونه و ... اعضای خانواده اصولا کار خاصی برای انجام ندارن جز اینکه کتاب بخونن، موسیقی بنوازن و اینور و اونور مهمونی شرکت کنن! من همهش با خودم فکر میکردم پس اون خدمتکارا چی؟ که فقط یه اشارههای کوچیکی بهشون میشد... اونا که هیچوقت حق شرکت در مجالس رقص رو ندارن و هیچوقت پیش نمیاد بتونن مورد توجه کسی خارج از طبقهٔ خودشون قرار بگیرن و ... و خب یاد حرفهای نهرو در مورد دهقانان و زمینداران میافتادم... و همچنین اینکه به نظرم قضیهٔ ارث زنان در انگلستان ۲۰۰ سال پیش پیچیدهتر از چیزی بود که اول تصور کرده بودم. تو همین داستان نمونههایی داریم که به جنس مونث ارث میرسیده. پس اینکه خونهٔ آقای بنت به دختراش نمیرسیده صرفا به این دلیل نبوده که زن ارث نمیبره (البته تو داستان یه اشارهای به دعوای آقای بنت با پدر آقای کالینز سر این زمین میکنه... شایدم کلا بحث ارث زمین با ارث پول فرق داشته باشه...)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.