یادداشت

علم هرمنوتیک: نظریه ی تاویل در فلسفه های شلایرماخر، دیلتای، هایدگر، گادامر
        .

اثرپذیری خاص ما ایرانیان از جریان نقد ادبی فرانسوی و آمریکایی، ما را در چاه ویل جدایی محتوای اثر هنری از فرم انداخته و امکان بازیابی و رشد را از ما گرفته است. خلاقیت را در ما کشته و گیج و سرگردان الگوهای متعدد و بعضا متضاد دوره جدید کرده است. 

در کتاب علم هرمنوتیک، پالمر سعی کرده تا به جامعه منتقدان آمریکا راهی کاملا متفاوت را پیشنهاد بدهد که با آنچه تجربه کرده اند، متفاوت است. پیشنهاد او از یک طرف مبتنی بر فهمی متفاوت از هنر و ادبیات است که می تواند امکان های بسیار مختلفی را پیش روی نقد هنری و ادبی بگشاید، و از طرف دیگر نحوه تفکر را در این جریانات از اساس تغییر دهد، یعنی نحوه تأمل پیرامون هرچیزی در جهان، از آنجا که ایشان انسان هستند. او راهی پیش روی همه می گذارد که می تواند از جهنم جدایی فاعل شناسا و موضوع شناخت بیرونشان بکشد و به جهانی عمیقا معنادار و معطوف به فهم حقیقت وارد کند. 

توجه به بنیادهای هستی شناختی زبان، فهم، گفتگو، تأمل، تأویل و دیگر مباحث بنیادی مطرح شده در هرمنوتیک، جهانی تازه پیش روی هر متفکری می گشاید که خودش را در چهارچوب دوگانه های بی معناساز زندانی کرده و راه فهم حقیقت را، آن طور که مخصوص خود اوست، بر خویشتن بسته است. این کتاب می تواند به ما تذکر بدهد که پیش از هر کاری برای فهم حقیقت، باید به این توجه داشته باشیم که ما انسان هستیم و این زبان است که هستی را برای ما اشکار می کند. پس اگر قرار است ناقدان ادبی ما از تقلید دست بکشند و حرفی تازه، که مخصوص خود آنها باشد، به جامعه ارائه بدهند، باید ابتدا به عنوان یک انسان، نحوه مواجهه درست با پدیدارها را متوجه بشوند و فهم درستی پیدا کنند. این که درک خود را چگونه بیان خواهند کرد، مسدله ای دیگر است که البته در این کتاب به آن هم اشاراتی شده است.
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.