یادداشت

شیوه چشم (بهمن جلالی که بود و چه کرد)
        ماجرا خیلی فراتر از "بهمن جلالی که بود و چه کرد" است.
چیزی که با خواندن این کتاب تجربه کردم یک نوع از زندگی کردن، به سبک بهمن جلالی بود. همراه شدن با کسی که از زاویه دید دیک عکاس دنیای اطرافش را نگاه می‌کند و به آن پر و بال می‌دهد، می‌تواند تجربه‌ی جالبی باشد. 
او برایم از معنی مرگ گفت، زندگی را تعریف کرد، جایگاه عکاسی مستند را در ذهنم تثبیت کرد و نسبت عکاسی را با جامعه‌مان مشخص کرد.
کتاب را که می‌خواندم، همراه با پیمان‌هوشمند‌زاده در بنفشه‌ده قزل‌آلا سرخ کردم، به حرف‌های جلالی پشت تلفن گوش دادم و به‌خاطر وقت‌ تلف‌کردن دعوا شدم.
صبر کردم از روستا برگردیم تا دوباره برایم از عکس بگوید. از اینکه فکر می‌کند جوان‌های عکاس‌مان این روزها کار نمی‌کنند؛ برعکس روزهایی که خودش را به هر زحمتی که بود به اهواز می‌رسانده و از گوشه و کنار شهر عکس می‌گرفته تا آن چیزهایی که کسی نمی‌بیند را در معرض دید قرار دهد.
نوع روایتگری در روزگار خودش را برایم می‌گفت. یک‌جا از مردی گفت که هر روز صبح با یک پالتوی مشکی پر از عکس کنار خیابان می‌ایستاده تا مردم عکس‌هایش را ببیند و بفهمند دور و برشان دارد چه اتفاقی می‌افتد.
تاریخ عکاسی و سیر پیشرفت و پسرفت آن در زمان جنگ را با زبانی گیرا روایت می‌کند و تحلیل می‌کند. می‌گوید سعی می‌کرده آدم‌ها خودشان عکس‌شان را پیدا کنند، نه اینکه از روی دستش کپی کند. به دانشجوهایش سخت می‌گرفته و به‌ندرت عکس‌هایشان را تأیید می‌کرده؛ خود هوشمند‌زاده این را می‌گوید و آدم‌های دیگری که نسبتی با جلالی داشته‌اند. 
کتاب مجموعه‌ای است از مصاحبه‌هایی که بهمن جلالی با روزنامه‌ها انجام داده و روایت‌هایی که پیمان هوشمند‌زاده با عنوان "بنفشه‌ده" نوشته است. همه چیز به‌قدری روان و جذاب پیش‌می‌رود که رها کردنش سخت می‌شود.

حتی اگر خودتان را از عکاسی دور می‌بینید یک‌بار این کتاب را بخوانید. زندگی این آدم حرف‌های خوبی برای گفتن دارد.
      
687

28

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.