یادداشت محمدامین اکبری

مردن
        به نام او

شش سال بعد از اینکه نویسندۀ شهیر روس، لف تالستوی، آخرین شاهکار خود یعنی «مرگ ایوان ایلیچ» را منتشر کرد، آرتور شنیتسلرِ سی ساله اوّلین نوول خود را که یکی از بهترین آثار او نیز هست، منتشر کرد. شنیتسلر در «مردن» به همان موضوع و مضمونی که تالستوی در «مرگ ایوان ایلیچ» پرداخته، می‌پردازد. شخصیت اوّل داستان او نیز به مانند ایوان ایلیچ در معرض مرگی قریب‌الوقوع6 است. هرچند شنیتسلر در این داستان به پختگی تالستوی نرسیده است ولی داستانش حائز ویژگی‌هایی است که خود را به عنوان داستانی مستقل و خوب مطرح می‌کند. در «مرگ ایوان ایلیچ» تنها ایوانِ میانسال با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کند و دیگران نسبت به او و مرگش بی تفاوت هستند (که البتّه این نکتة مهمّ شاهکار تالستوی است) ولی در مردن نه تنها فلیکس جوان تحت‌تأثیر مرگ قریب‌الوقوع خود است، بلکه نامزدش ماری نیز دل‌نگران اوست و به نوعی با مرگ (مرگ دیگری) دست‌وپنجه نرم می‌کند.

این داستان بلند، اوّل‌بار در سال 1386 در مجموعه‌داستان «گریز به تاریکی» با ترجمۀ نسرین شیخ‌نیا (دانش‌پژوه) توسّط نشر ماهی منتشر شد و بعدها در سال 97 توسّط علی‌اصغر حداد به صورت کتابی مستقل باز هم توسّط نشر ماهی به چاپ رسید. بنده ترجمۀ آقای حداد را پیشنهاد می‌کنم، هرچند ترجمۀ خانم دانش‌پژوه هم خوب و خواندنی است.
      

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.