یادداشت محسن خیابانی
1402/3/21
وقتی از نویسندگانی صحبت میکنیم که با اولین رمانشان، اثری قابل توجه آفریدهاند معمولاً نامهایی مثل «جین آستین» با «غرور و تعصب»، «توماس مان» با «بودنبروکها»، «ارنست همینگوی» با «خورشید همچنان میدمد» و ... به ذهنمان متبادر میشود اما برای من بهعنوان یک علاقهمند به ادبیات جنایی، چه بسا بیش و پیش از نام این بزرگان، «اتود در قرمز لاکی» اثر «سر آرتور کانن دویل» به یاد میآید و البته «ماجرای مرموز استایلز» اثر «آگاتا کریستی». البته در مجموع، خالق «شرلوک هولمز» در اولین اثرش موفقتر ظاهر میشود تا خالق «هرکول پوارو»، «خانم مارپل»، «تامی و تاپنس» و غیره. «کریستی» با «ماجرای مرموز استایلز» یکی از مهمترین کارآگاهان تاریخ ادبیات یعنی «هرکول پوارو» را به خوانندگان معرفی میکند و البته در کنارش دو تن دیگر از قهرمانهای داستانهایش یعنی «بازرس جپ» و «آرتور هستینگز» را خلق میکند که در برخی از رمانهای بعدی «پوارو» هم ظاهر میشوند. «ماجرای مرموز استایلز» یک اثر پیرنگمحور خالص است و چنان درگیر طرحریزی و حل معماها میشود که دیگر جایی برای شخصیتپردازی باقی نمیماند (به جز یک استثناء)! اما ما با تیپهایی مواجهیم که نقششان را به نحو احسن در سیر ماجراهای کتاب، ایفا میکنند. همچنین «کریستی» در خلق «پوارو» همان ابتدا چنان میخش را محکم میکوبد که حتی نقاط ضعف اثرش را هم (حداقل در خوانش اولیه) بهعنوان نقاط قوت تصور کنیم! کتاب کشش کافی دارد که شما را از ابتدا تا انتها با خود بکشاند و اگر از آنهایی هستید که آثار امثال «کریستی» را جزء تنقلات ادبی میدانید، باید بگویم تنقلات خیلی خوبی هستند!
(0/1000)
1403/1/19
0