یادداشت gharneshin

gharneshin

gharneshin

دیروز

         (( یک روز این خارجی‌ها، وقتی کارشان تمام شود، ما را هم مثل این درخت بیرون می‌اندازند. حالا ببین! ))
این کتاب فقط یک داستان نیست. واقعیتی است که مردمی آن را زندگی می‌کنند. نویسنده با این کتاب وطنش را به تصویر می‌کشد. وطنی که سال‌هاست در جنگ است، مردمی متعصب دارد و بیگانه، با لباس ناجی نفعش را می‌برد و آن‌ها را رها می کند. او در کنار مظلومیت و درد، فرهنگ‌ غلط، سنت و تعصب مردم را نشان می‌دهد. انگار می‌خواهد بگوید مردم هم در ویرانی بی‌نقش نیستند!
خواندن این کتاب اوایل در من حس دلسوزی زیادی ایجاد می‌کرد. با خواندن روایت تک تک انفجار‌ها، مرگ‌ها و جنگ، در امنیت برای آن‌ها دل می‌سوزاندم. اما‌ شروع جنگ، دلسوزی را به همزاد‌پنداری در من تغییر داد.
به امید روزی که در دنیا ملتی درگیر جنگ و تعصب نباشد. البته که این هم امیدی پوچ است. 
      
744

40

(0/1000)

نظرات

محدثه سلمانی

محدثه سلمانی

16 ساعت پیش

خیلیم امید پوچی نیست

2