یادداشت ریحانه
1402/4/20
جین ایر را نه آنقدرها دوست داشتم و نه آنقدرها از آن بدم آمد. البته کتابی بود که قطعا در یادم خواهد ماند، احساس موقع خواندنش، بعضی از قسمتهای کتاب. شاید مهم ترین چیزی که در روند خواندن آن آزار دهنده به حساب میآمد آن همه توصیف و توضیح بود. خسته میشدم و دلم میخواست مثل دیدن یک فیلم چند ثانیهای بزنم جلو و با این حال نمیشد. جدای این نکته داستان هم چندان مورد علاقه من نبود. دوباره یادم آورد چرا از هر داستان عاشقانهای دوری میکنم. حوصله این همه احساس و علاقه و عشق و محبتی که نویسنده هر مقدار توضیح را برایش کافی نمیداند برای منی که کلا علاقه ای به عاشقانه ها ندارم بیش از اندازه خسته کننده بود. و با این حال من را تا صفحه آخر با خود همراه کرد. جین ایر دختری ست یتیم که از بخت بد توسط اقوام نامهربانش بزرگ میشود. هیچ کس به او به اندازه کافی احترام نمیگذارد و دوستش ندارد و حتی در حقش ظلم هم میشود. بعد از مدتی به یک مدرسه شبانه روزی خیریه مانند میرود و زمان زیادی را در آن جا میگذارند. و بعد تر از آن یک جورهایی تازه داستان آغاز میشود. جین بعد از بیرون آمدن از مدرسه در تلاش است که زندگیای برای خود بسازد و سرپناهی فراهم آورد. و در طی این ماجرا ها زندگی او به کل تغییر میکند. احتمالا همین پیچش های زیاد داستانی بود که مخاطب را یک آن هم به حال خود نمیگذاشت و مدام کنجکاو نگه میداشت. توصیفات محسوس زیبا و احساسات جریان یافته در کتاب هم قابل لمس بود. شخصیت های داستان هم آدم های عجیبی بودند. نه میشد خیلی دوستشان داشت و نه خیلی دوستشان نداشت! البته شخصا از جین زیاد خوشم نمیآمد. به هر صورت تجربهای دلنشین و جالب در این روزهای گرم تابستان بود. خلاصه که به یک بار خواندش میارزید.
(0/1000)
نظرات
1402/4/21
کتاب های کلاسیک بریتانیا کلا برای من آورده ای نداره. برای تنوع در مطالعه یا وقت گذونی خوبنـ
1
0
ریحانه
1402/4/21
0