یادداشت عین راء
1404/1/7
کتاب به صورت درهم تنیده ای سیر رشد شخصیت نوید نجات بخش و شرکتش را به تصویر می کشد. داستان کتاب، ابعاد مختلفی دارد. اصلا کتابی تک بعدی نیست! اصلا. برای همین مدام گیر می کنی که کجای نوشته ها را یادداشت کنی و در کدام قسمت یادداشت هایت قرار دهی؟! من فکر نکنم تا به حال کتاب های روانشناسی موفقیت را خوانده باشم. اگر اسمش را درست گفته باشم! کتاب هایی که روی جنبه روانی موفقیت افراد کار می کنند و سعی می کنند به لحاظ روانی افراد را آماده پیشرفت و موفقیت کنند. از این سنخ کتاب ها فکر نکنم خوانده باشم. این کتاب به گمانم در همین حیطه دسته بندی می شود. منتهی نه با ادبیات بی دینی و خودبنیادی مرسوم! که کاملا رنگ و بوی مذهبی دارد. به حدی اسم خدا در این کتاب آورده شده که اگر قسمت های اقتصادی اش را حذف کنی خیال می کنی نوید نجات بخش واعظ و روحانی است! قاعده و قانون هایی که در کتاب بیان شده، قاعده هایی است که گاه تجربه کرده ایم و گاه ترسیده ایم که تجربه کنیم. تیغ تند کلام نوید نجات بخش روی گردن همه قاعده های مرسوم و عرفی است که دست و پاگیر شده اند. هر جا حس کند که می تواند قواعد را بشکند، شک نمی کند و می شکند. او ساختارشکنی ساختارمند است! ساختارش چیست؟! همان که در پاراگراف قبل گفتم. دین! تجربه فعالیت در کار تولیدی را داشتم ولی اولا انقدر از نزدیک درگیر نشده بودم و همه جانبه و ثانیا در این سطح که نوید نجات بخش آن را توصیف می کند. یعنی در کارهای کوچک مشارکت کرده ام اما آن چه نوید نجات بخش تصویر می کرد ورای همه یافته های قبلی من بود. هر جا سر وکار نوید نجات بخش با کارهای دولتی افتاده بود، اذیت شده بود انگار. به جای برخی بخش ها. کتاب شرح دردهای اوست در مسیر پیشرفت و واقعیتش من هم انقدر از نزدیک این ها را تجربه نکرده بودم و هم خیلی ناراحت شدم بابت برخی مسائل. کتاب پر از ایده است. در زمینه های مختلف. آن چه که بیش از همه در این کتاب موج می زند رنگ وبوی خداست و بعد از آن تکیه بر خدا و خودباوری. راستش در مورد برخی مسائل مطرح شده در کتاب هم تا از نزدیک نبینم نمی توانم آن را به تمامه باور کنم. آن چنان مبهوت محتوای کتاب شدم که به کلی ساختار و شکل کتاب را فراموش کردم! نگارش کتاب هم انگار به همان سبک نوید نجات بخش است! یعنی هم می فهمی اش هم نمی فهمی اش! در نهایت هم محتوا چنان سیطره دارد که نوبت به ساختار کتاب نمی رسد. کتاب را در دو کلمه خلاصه می کنم: سهل ممتنع! کتابی است که حتما جوان و نوجوان ما باید آن را بخواند. هرچه زودتر، بهتر. ما نیازمند تربیت چنین فکر ها و چنین پشتکارهایی هستیم. خدا توحید، خودباوری و پشتکار را در این مملکت زیاد کند...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.