یادداشت منصوره مصطفی زاده
2 روز پیش
نمیتوانم توصیهاش کنم. نه برای این که کتاب خوبی نباشد، چون برای تحمل این همه دشواری، باید قلبت خیلی سخت باشد. من آن قدرها طاقت ندارم. یکی و گاهی دو روایت را میخوانم و کتاب را میبندم. چند شب پیش تصمیم گرفتم دیگر شبها نخوانمش. تا صبح هی تصویر انگشتهای قطع شده و حفرههای خالی چشم در ذهنم تکرار میشد و هر صبح بالشم از اشک خیس بود. تصمیم گرفتم طول روز بخوانمش، که اقلا بعدش فرصت باشد روضه پسر امالبنین را بگذارم و دلی سبک کنم. این دشواری مبارک، خیلی دردناک و خیلی رقیق است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.