یادداشت منصوره مصطفی زاده

        نمی‌توانم توصیه‌اش کنم.
نه برای این که کتاب خوبی نباشد، چون برای تحمل این همه دشواری، باید قلبت خیلی سخت باشد. من آن قدرها طاقت ندارم. یکی و گاهی دو روایت را می‌خوانم و کتاب را می‌بندم. چند شب پیش تصمیم گرفتم دیگر شب‌ها نخوانمش. تا صبح هی تصویر انگشت‌های قطع شده و حفره‌های خالی چشم در ذهنم تکرار می‌شد و هر صبح بالشم از اشک خیس بود. تصمیم گرفتم طول روز بخوانمش، که اقلا بعدش فرصت باشد روضه پسر ام‌البنین را بگذارم و دلی سبک کنم.
این دشواری مبارک، خیلی دردناک و خیلی رقیق است.
      
104

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.