یادداشت Melorin:))

Melorin:))

2 روز پیش

خون سبز
        به اون خوبی ای که انتظار داشتم نبود..
درواقع نتیجه هایی که میشه گرفت و منظورها و هداف هایی که از بیان این داستان دریافتم نارضایتی و شکایت‌های جادوگر اعظم و ملکه(چی چی) از فرزندانشون بود( در ضمن جمله ی جادوگره به زار هم قشنگ بود:(( می ترسم قبل اینکه بهش بگم دوسش دارم مرده باشه!:)).. ارزش عمیقی ندیدم ولی بازهم به نظرم خاص و فکر شده بود و این ارزش داشت... تعریف ها از مکان و چیزها (گاهی) کامل نبود؛ مثلا در اواخر داستان حدودا حول و حوش صفحه ی ۳۰۰ از چشمِ کاش من هیچ تصویری در ذهن ندارم، بعد اینکه گفته شد کاش حالا پرپر شده، دقیقا یا حدودا چه شکلی شده؟ یعنی چی؟ برچه اساس؟ چی شد اصلا؟ خب مگه اون کلاغه که همه چی رو در نظر می گرفته بعد به این که ممکنه دوباره شاه(نمیدونم چیچی) ساحره ها دوباره زنده شه، فکر نکرد؟ بعد این چه زنده شدنیه؟! کجا دیدی طرف اینجوری جرواجر شه؟؟ خب، بعدش چی؟ که چی اصلا؟؟ فقط امیدوارم اگرررر که ادامه ی این کتاب رو خوندم ازش راضی باشم.. همین. ولی خب بازم خوب بود((((((:
      
15

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.