یادداشت

بازی
        این دومین کتابی است که از استارنونه می‌خوانم و به نظرم می‌رسد استارنونه خیلی دقیق درون اشخاص را می‌کاود و شخصیت‌های داستانش را به ما می‌شناساند.

داستان از زبان پدربزرگی اهل ناپل و ساکن میلان روایت می‌شود. پدربزرگ تصویرگر کتاب است و حالا در پیری و دوران نقاهت بیماری مجبور شده بعد از سال‌ها به ناپل برگردد تا از نوه‌اش برای چند روز مراقبت کند. او در تلاش برای تصویرگری آخرین کتابی که به او سپرده‌اند و شناخت نوه‌اش و همین‌طور به یادآوردن خاطرات دوران کودکی و نوجوانیش در ناپل؛ یکبار دیگر خودش را از نو می‌شناسد  و به محدودیت‌هایش پی‌ می‌برد. 

من کتاب "بندها" را بیشتر دوست داشتم. 
      
213

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.