یادداشت ملیحه سادات حق خواه

        داستان از روزی شروع می‌شود که اوون، همسر هانا به قصد کار از خانه خارج می‌شود ولی دیگر برنمیگردد. فقط یک نامه برای همسرش گذاشته که در آن هم فقط یک جمله نوشته شده: مراقبش باش! 
اوون از ازدواج اولش دختری نوجوان به اسم بیلی دارد و هانا می‌داند که این دختر تمام زندگی همسرش است. کم کم هانا خبردار می‌شود که شرکتی که اوون در آنجا کار می‌کرده، به کلاهبرداری متهم شده است، اما نمی‌داند چه اتفاقی باعث شده که همسرش از او و دخترش بگذرد و پنهان بشود. پس خودش دست به کار می‌شود تا علت این فرار ناگهانی رو پیدا کند.

"آخرین کلمات او" یک کتاب معمایی است که یک ریتم یکنواختی دارد و نه چندان هیجانی است نه خیلی بی هیجان. داستان از دید هانا تعریف می‌شود و همزمان با حال، یک سری عقب‌گرد‌هایی هم داریم و گذشته را البته باز هم از دید هانا میخوانیم. و خب به خاطر یک سری تک‌گویی‌های او و چیزایی که مدام توی ذهنش تکرار می‌کرد، یک جاهایی خسته کننده می‌شد. علاوه بر این، شخصیت پردازی‌ها هم جای کار داشتند  و می‌شد بهتر هم از کار دربیایند. در مجموع کتاب برای من معمولی بود، نمی‌گویم از خواندنش پشیمانم ولی خب داستان چندان من رو به وجد نیاورد.

      
110

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.