یادداشت Mohammad Sadeq Alizadeh

        هرقدر خوش‌بینانه با موضوع برخورد کنیم و یک دهه ابتدای فعالیت فرانکلین در ایران را از موضعی فرهنگی تحلیل کنیم - هرچند همین نگاه هم با دُم خروس‌هایی مثل ارتباطات گوشه و کنار برنامه با وزارت خارجه آمریکا و برنامه‌های اصل چهار ترومن و سیا و بنیادهای فورد و راکفلر و الباقی تخم و ترکه‌های سیاسی‌امنیتی آمریکایی‌ فاصله دارد - اما قطعاً یک‌ونیم دهه انتهای عمر فرانکلین در ایران و گسترده شدنش به قلب وزارت آموزش‌وپرورش مملکت، برنامه تربیت‌معلم، تولید محتوای کتب درسی و حتی انتشار مجلات برای اقشار مختلف سنی از کودک تا جوان و حتی بی‌سوادان نوآموز، یک پروژه هدفمند، ذیل برنامه توسعه مدرنیستی غرب است که صد البته با استقبال پهلوی دوم هم همراه بود.

اهمیت این تحلیل مضاعف می‌شود اگر بدانیم راه‌اندازی دفتر تهرانِ این برنامه بعد از کودتای بیست‌وهشت مرداد کلید خورد در رقابت با بلوک شرق برای تسخیر اذهان عوام‌الناس از رویای آمریکایی و همراه و موازی با آن هم مجامع و کانون‌های فرهنگی و هنری چپ در ایران تخته‌قاپو شدند تا مسیر پروژه آمریکایی در ایران هموار شود. اینجا دیگر ابعاد سیاسی فرانکلین و برنامه‌های مشابه آن بیشتر خودش را عیان می‌کند. در آمریکایی‌سازی ایران قصه آنقدر سوررئال شده بود که واردات الاغ از قبرس برای اصلاح نژاد الاغ‌های ایرانی هم در همین زمانِ پساکودتا و به توصیه آمریکایی‌ها صورت گرفت. اتفاقی که بعدها در فرهنگ ایرانیان ضرب‌المثل شد. 
این کانتکست اما نباید باعث شود هنر کارگزاران بومی این برنامه در ایران را نبینیم و آینده‌نگری‌شان را وگرنه فرانکلین در همان دورۀ فعالیتش در دنیا دفاتر دیگری هم در شرق و غرب آسیا و شاخ افریقا داشت که به‌جز دفتر قاهره هیچ‌کدام به‌اندازه موفق به افزایش طول و عرض و ارتفاع و تأثیرگذاری در جوامع خودشان نشدند. کنار همه این‌ها خواندن فرایند رشد و گسترش و موفقیت برنامه فرانکلین در ایران، یک هندبوک مدیریتی است. فرامتن امپریالیستی ماجرا و حشرونشر دفتر تهران با دربار و خاندان سلطنتی نباید باعث شود که خو و ذات و اقتضائاتی که مدیران دفتر تهران متصف به آن‌ها بودند دیده نشود.

اگر موفقیتی در کارنامۀ دفتر تهران بوده که حتماً هم بوده - سوای حمایت مستقیم و غیرمستقیم نهادهای سیاسی و امنیتی و بنگاه‌های آمریکایی - مدیون کاربلدی و هنر کارگزاران بومی آن در ایران بوده. همان‌قدر که بُعد اول ماجرا مهم است، بُعد دوم هم مهم است. الغرض بخوانیم تا بدانیم جهان‌گستریِ به لطایف‌الحیل و زدن یک بشکن حاصل نشده که فکر پشتش بوده و دوندگی و آینده‌نگری و پیش‌بینی هزار و یک موقعیت احتمالی و برای تک‌تک‌شان برنامه داشتن.
      
8

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.