یادداشت
1402/9/23
2.7
2
سعی میکنم به دور از عصبانیتم بابت فصل های آخر و صادقانه بنویسم. داستان درباره سه زن و فریب خوردنشون از کسیه که خودش رو دوست اونها معرفی میکنه. هر سه زن داستان اشتراکات مهمی باهم دارن. مادر های بی مسئولیت و پدرهای که رابطهی خوبی با دختراشون نداشتن . همین دو دلیل کافی بود تا این سه زن مردهای اشتباهی رو به زندگیشون راه بدن. مردهای ضعیف و غیر قابل اتکا. البته که زن ها در باطن از این ویژگی لذت می بردن، ما شاهد کشمکش های درونی اونها هستیم اما در لایه های پنهان ذوقشون رو می بینیم بابت اینکه همسرهای خیانتکارشون رو بخشیدن و به نوعی فداکاری کردن. روند کتاب به شدت کنده، فصل های اخر ناامید کنندهان. در آخر می بینم سه زن نقش اصلی برای زنی که زندگیهاشون رو نابود کرده مراسم عزاداری میگیرن و از بابت مرگش ناراحت ان. صادقانه بگم، کل داستان ،روند و شخصیتهاش برن به جهنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.