یادداشت محدثه ز

محدثه ز

محدثه ز

1404/4/11

        ☆ پنج ستاره‌ی نقره‌ای طلاکوب ☆

▪︎ آقای خزاعی‌فر تو کتاب ترجمه متون ادبیش میگه یه کتاب که ترجمه می‌شه خودش باید یه اثر ادبی باشه و بهتون قول می‌دم ترجمه‌ی پیکارگسل یه اثر ادبیه!
بذارید قبل از این که برم سراغ داستان (خدا لعنتت کنه سندرسون که این‌طوری با قلبم بازی می‌کردی.) درباره ترجمه‌ش بگم که حقیقتا بسیار دوستش داشتم.
بعضی از ترجمه‌ها خوندن‌شون حتی از انگلیسی خوندن کتاب لذت‌بخش‌تره چون احساس می‌کنی یه چیزی بهت اضافه شده (از لحاظ زبانی و واژگان) و صرفا برگردان از زبان دیگه به فارسی نبوده. پیکارگسل برای من چنین کتابی بود. اسامی توی این کتاب معنا و داستانی دارند که اگر صرفا قرار بود آوانویسی شه برای خواننده ایرانی اون معنا و داستان پشتش رو از دست می‌داد، اما امیرکسرا آرمان در ترجمه‌ی این کتاب با انتخاب‌های هوشمندانه و معادل‌سازی تمامی اسامی رو برای خواننده ایرانی معنادار کرده و این حقیقتا زیباست. خیلی‌ها نسبت به معادل‌سازی اسامی خاص گارد دارن اما به نظر من فقط مترجمی که کاربلد و خلاق باشه از پسش برمیاد و از این رو سطح ترجمه و کارش تو چشم من چند لول بالاتر می‌ره‌.
حالا فکر نکنید می‌خوام از آرمان تعریف کنما!
به خدا که به خونش تشنه‌م!!!
موقع خوندن کتاب انقدر گمراهم کرد و وقتی درست حدس می‌زدم برعکس بهم اطلاعات می‌داد که یه‌بار خودش خون به جیگرم کرد و یه بارم خود آقا سندرسون با کاری که ته کتاب کرد. (اجازه بدید بیشتر بازش نکنم که اسپویله.)


▪︎ بریم سراغ خود کتاب:
عرضم به حضورتون که سندرسون با مه‌زاد ۱ ته قلب من جا گرفت و مطمئن شدم یه روزی تمام کتاباش رو می‌خونم. برای همین برای خوندن پیکارگسل بسیار ذوق داشتم.
پیکارگسل داستان همه‌ست!
وقتی می‌خوام خلاصه‌ش رو بگم نمی‌دونم باید از وشر و شمشیرش بگم، یا دوتا خواهری که برای نجات سرزمین‌شون می‌جنگن یا نورنغمه‌ و ایزدان و کاهنان‌شون!
شاید قشنگی کتاب به همین باشه که شما با هر سلیقه‌ای می‌تونید داستانی باب میل‌تون پیدا کنید. شاید حتی هیچ‌کدوم از این‌ها واسه‌تون مهم نباشه و پیکارگسل رو داستان جادو و دین و سیاست ببینید.
دنیای پیکارگسل برای من بیشتر دنیای نورنغمه و صیری بود، حتی شاید بخش‌هایی از وجودم رو توی این دختر دیدم (:

× دنیاسازی کتاب نسبت به مه‌زاد رنگی‌تر و فشرده‌تره.
با توجه به تک‌جلدی بودنش طبیعیه که فرصت زیادی برای شرح و بسط نداشته باشه.
جادوی کتاب پر از رنگه و براساس دَم ئه. رنگ‌ها و نفس‌ها حیات‌بخشن اما سندرسون در پس این دنیای زنده سیاهی و دسیسه و شرارت رو پنهان کرده‌. عجب تضاد جذاب و هوشمندانه‌ای!
با توجه به نوع جادو و این‌که در واقع دوتا خواهر راوی‌های اصلی داستانن فضا کمی گرم‌تر و زنده‌تره (نسبت به جلد اول مه‌زاد که فضای دارک و مردونه‌تری داره) از این نظر من بیشتر با کتاب ارتباط برقرار کردم و سریع‌تر تونستم بخونمش. جادوی کتاب هم خیلی سریع‌تر برام جا افتاد که چطوریاس‌.
شخصیت‌پردازی واقعا زیباست و نمی‌دونم به کدوم‌شون اشاره کنم! حتی "کلوخ" رو هم دوست داشتم و براش کلی گریه کردم :))
اما از بین همه‌شون دوست دارم به ویوانا اشاره کنم.
ویوانا شاهدختیه که تمام عمر برای ازدواج با ایزدشاه آماده شده. یه نحوی انگار شست‌وشوی مغزی شده و خودش رو وسیله‌ای برای برقراری صلح می‌دونه. اما حالا تنها هدفش ازش گرفته شده و جایگاه خودش رو از دست داده...
حقیقتا اوایل کتاب از روی فصل‌های مربوط به ویوانا می‌پریدم :))) دختر تو چطور انقدر نچسبی؟! ولی کم‌کم وقتی ویوانا تناقض‌ها رو دید و تصمیم گرفت کاری کنه بهش علاقه‌مند شدم و تحول شخصیتی ویوانا یکی از توئیست‌های زیبای کتابه به نظرم‌. اون رشد شخصیتی و کشمکش‌های درونی این دختر برای تبدیل شدن از یه پرنسس به یه جنگجو ارزش خوندن داره!

دلم می‌خواست چندخطی هم درباره نورنغمه بنویسم اما ترجیح می‌دم سکوت کنم... اگر بخونید کتاب رو خودتون متوجه می‌شید چرا (:
>> نورنغمه و حرف‌هاش پر از طنزه، یه طنز بی‌خیال‌طور و سبک‌سرانه‌ی خاصی که توی ترجمه لحنش به درستی دراومده و اینم یکی از زیبایی‌های ترجمه کتاب بود. ♡

~ در نهایت باید بگم قلم سندرسون برای من مثل یه مردابه ذره ذره تو رو می‌کشه توی خودش و بعد چنان ضربه‌ای بهت می‌زنه که فرقی با کشته شدن توی مرداب نداره :)):
برادر یه پازل می‌چینه و با حوصله دونه دونه قطعه‌ها رو دستت می‌ده تا بذاری‌شون سرجاش و بعد آخر کتاب وقتی بهش فکر می‌کنی تصور کلی رو می‌بینی و کیف می‌کنی از چیزی که ساخته شده.

× مه‌زاد یا پیکارگسل؟
واقعا هر دو یک جایگاه رو توی قلب من دارند، اما اگر می‌خواهید تازه از این نویسنده بخونید واقعا پیکارگسل.
چون هم تک‌جلدیه و هم دنیا و جادوش برای شروع ملموس‌تره.
‌
‌
اگر تا اینجای ریویو رو خوندی، دمت گرم!
یه کامنت بذار بفهمم خوندیش، خوشحال می‌شم :دی
و بعدش برو پیکارگسل بخون!
‌
‌
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.