یادداشت zahra🪻
1404/4/19
۱۹تیر۰۴ نبشتهشده از اردیبهشت ۶۸ تا خرداد۷۱ درهم آمیختگیِ جبر و عشق، اختیار و نفرت، تقدیر و تصمیم. اثری نه به اندازه سمفونی مردگان جانسوز، اما همانقدر ثقیل و عجیب. برای من تراژدیهای عباس معروفی بس ناجوانمردانه سرد است. فکرمیکنم برای نوشافرینِ خستهدل، هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان ، زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه است غبار آلوده مهر و ماه و جهان تا همیشه زمستان است. و اما بیشتر از همه دلم برای حسینا میسوزد حسینای لولی وش مغموم. حسینا ، سنگ تیپاخورده ی رنجور. حسینا، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور. درباره معصوم هنوز هم نمیدانم برای او همه چیز میتوانست بهتر باشد یا بدتر.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.