یادداشت زهرا میکائیلی
دیروز
داستانی از زبان یک درخت پیر بلوط که در محلهای زندگی میکند از اقوام مختلف و دو طرفش دو خانهی شبیه هم هستند. این محله تابحال مهاجر مسلمان نداشته و حالا سمر و خانوادهاش به خانه ی آبی اثاثکشی میکنند. سمر خیلی تنهاست، کسی با او دوست نمیشود و علیه خانوادهی او روی درخت شعار مینویسند. درخت از این موضوع رنج میکشد و تصمیم میگیرد برای اولین بار در تاریخ قانون مهم درختها را بشکند و فعالتر عمل کند. داستانی لطیف و مهربان از نگاه درخت و کلاغ و حیوانات ساکن درخت به ما آدمها و رفتارهایمان.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.