یادداشت علیرضا فراهانی

        نگاه‌ات نیست می‌ترسم خمارِ رفته برگردد 
به فنجانم دوباره زهرمار رفته برگردد

قرار ما به دلتنگی نبود و نیست بعد از این 
نباید روزهای بی‌قرارِ رفته برگردد

دوباره مثلِ صیادی که صید از دست او رفته 
به غصه می‌نشینم تا شکارِ رفته برگردد

تماشایی ندارد غربت آیینه بعد از تو 
به آیینه بگو باید غبارِ رفته برگردد

شبیه آن کسی که مالِ خود را ناگهانی باخت 
تقلا می‌کنم دار و ندار رفته برگردد

دخیلی بر تمام ریل‌های شهر می‌بندم 
توکل بر خدا شاید قطار رفته برگردد؛…
      
30

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.