یادداشت مسیح ریحانی
1403/12/23
مجوس یکی از عجیبترین کتابهایی بود که خواندم؛ قصهی خواندنش هم کمتر غریب نبود! کتاب را تقریبا تا صفحهی ۳۰۰ به اجبار یک دوست کتابخوان و فرهیختهام خواندم، سپس با وقفهای تقریبا یکماهه خواندن کتاب را از سر گرفتم؛ و جذابیت و سرعت اتفاقاتی که در نیمهی دوم کتاب به وقوع میپیوست به گونهای بود که کتاب را بدون وقفه به پایان رساندم! راوی داستان، «نیکلاس اورفه» یک مرد جوان انگلیسی است که برای تدریس راهی جزیرهای در یونان میشود. قبل از ترک انگلستان، معلم قبلی که در آن مدرسه مشغول به کار بوده است او را از مکانی به عنوان «اتاق انتظار» بر حذر میدارد. اما تمام ماجراهای کتاب مربوط به «اتاق انتظار»، مالک آن «کنخیس» و سایر آدمهای عجیب و غریبش است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.