یادداشت emir hafez
6 روز پیش
وقتی در میانه جنگ و آوارگی، از خواندن در تنهایی و ماندن در خلوت و همراه شدن با پروست لذت بردم، فکر کردم که همیشه دوست داشتم وقفه ای در زندگی پر سرعتم اتفاق بیافتاد تا با خیالی راحت بتوانم به این لحظات برسم. برای دمی آسودن با خواندن، خلوت کردن، اندیشیدن و نوشتن. اما باید دست از ستایش مصیبت برداشت، هرچند که دیگر حتی مطمئن نیستم که دقیقا کجای این زندگی مصیبت بوده و کجای آن خوشی. مگر همواره نیاموختیم که در دل مصیبت، روزنههای هرچند باریک به روی زندگی باز کنیم؟ شاید معتقد باشید که این نوعی کلبی مسلکی است و آن را نکوهش کنید. باشد، ولی من دارم به حکم چیزی شبیه به غریزه این گونه زیست میکنم. یا بهتر است بگوییم این گونه دیدن و عمل کردن با گونه ای که من هستم یکی شده است. برای همین اجازه میدهم که پروست مرا با خودش به اتاق دوره کودکیاش در دهکده ببرد که همه چیز در آن بیگانه است. و از این رفتن با او خرسندم. او میخواهد به من بگویید که خواندن مقدس نیست، خواندن هدف نیست، صرفاً وسیله است. وسیلهای برای برانگیختن عملکرد ذهن خود. با خواندن متون دیگران به حقیقت دست پیدا نخواهی کرد، بلکه در میان شکافی که آنان ایجاد میکنند، تازه جستجوی تو برای حقیقت آغاز می شود. در نتیجه خواندن، تو را سیراب نخواهد کرد، بلکه برعکس اگر خوب بخوانی، تو باید هر دم تشنهتر شوی. اما اینها را این گونه که من میگویم، نمیگوید. بنظرم حتی جوری که میگوید از چیزی که میگوید مهم تر است. حق با پروست است برای ساختن حقیقت باید به پا خواست و تجربه کرد و به راه افتاد. در نتیجه در واقع «در باب خواندن» در واقع در باب دیدن، در باب شنیدن و لمس کردن و حس کردن است. درباره این است که خواندن را درون منظومه بزرگتری از تجربه زندگی جا بدهیم. دقیقا برای همین بعد از خواندن پروست، دوست داشتم شروع کنم به قدم زدن در کنار رودخانه شهر و تعقیب قورباغهها، به شنیدن صداهای شب و حس کردن نسیمی ملایم روی پوست و دنبال کردن امتداد تابش نور؛ دوست داشتم ریز شوم و دقت کنم، هم دشواری سفر و هم مخاطره مذاکره را به جا بخرم تا از این راه قصد کرده باشم به ساختن حقیقتهای مختص به خودم. حقیقتهایی که اجازه میدهد حقیقتهایی دیگری از دلشان متولد شود. چون حقیقت خواننده زمانی آغاز میشود که حقیقت نویسنده به پایان رسیده باشد.
(0/1000)
نظرات
5 روز پیش
خوندن این بخش «او میخواهد به من بگویید که خواندن مقدس نیست، خواندن هدف نیست، صرفاً وسیله است. وسیلهای برای برانگیختن عملکرد ذهن خود. با خواندن متون دیگران به حقیقت دست پیدا نخواهی کرد، بلکه در میان شکافی که آنان ایجاد میکنند، تازه جستجوی تو برای حقیقت آغاز می شود. در نتیجه خواندن، تو را سیراب نخواهد کرد، بلکه برعکس اگر خوب بخوانی، تو باید هر دم تشنهتر شوی» من رو به فکر فرو برد ممنون از این بابت
2
5 روز پیش
من خودم این کتاب رو خونده بودم ولی این طوری که تو تفسیر کردی معلوم شد که فقط روخونی کردم و هیچی ازش نفهمیدم حتما یک بار دیگه میرم و با دقت و تمرکز چند برابر مطالعش میکنم ممنون از تو و متن به شدت قشنگت :)
1
1
emir hafez
5 روز پیش
1