یادداشت dream.m
6 روز پیش
مرگ، چهرهی زندگی رو تغییر میده. این رو درباره بازمانده ها میگم. با رفتن یکی از اعضای خانواده، دیگه هیچ چیز مثل قبل نمیشه. هیچ وقت حتی بعد ماهها و احتمالا سالها، هیچ چیز شبیه یک دقیقه قبل اون اتفاق نمیشه. مرگ، زندگی همه اعضای خانواده رو نابود میکنه. حتی زندگی افرادی رو که به نحوی به اونها متصلن. در مورد من که کرد. داشتم با ف حرف میزدم، دوشنبه بود. غذا رو گرم کرده بودم. تلفن زنگ زد و صدایی گفت تصادف کردن. و بعد ما همه مردیم. دیشب خواب دیدم دارم میمیرم. بدنم داشت تجزیه میشد و خیلی ترسیده بودم. و با خودم میگفتم اصلا فکرشو نمیکردم این شکلی باشه. کاش زودتر تموم شه. ما بعد از رفتن اونها خیلی تغییر کردیم. خواهرم نزدیکترین آدم دنیا به من بود. مثل بچه خودم. بعد از رفتنش منم دیگه نخواستم زندگی کنم. کسی هم ازم توقع نداشت. زندگیم رو خراب کردم. زندگی بقیه رو هم. دیگه نتونستم کسی رو نزدیک خودم نگه دارم. از دوست داشتن ، از بیشتر از جونم دوست داشتن آدمها ترسیدم. آدمها رو اذیت کردم تا خودم رنج بکشم. بابت اونها متاسفم. من آدم بدی شدم چون از خودم متنفر بودم. شاید از بیرون به نظر میاد که چقدر قوی بودم و تونستم ازش رد بشم. اما کسی نمیتونه ببینه چقدر از درون تغییر کردم. چقدر سست و نامتعادل شدم. دیگه هیچی مثل قبل نمیشه. نمیشه درستش کرد. و متاسفم . _________ درباره کتاب: "لیدیا مرده است. اما آنها هنوز این را نمی دانند." کتاب با این جمله آغاز میشه و شما رو به این اشتباه میندازه که این کتاب درباره یک دختر مرده (15 یا 16 ساله) و علت مرگ اونه، اینکه مرگ او چه تاثیری بر خانواده داره. ولی اشتباه نکنید. آنها قبل از مرگ لیدیا هم دیگه یک خانواده کامل نبودن. همه ارتباطات خیلی قبلتر ، حتی از روز عروسی سست شده بود. و مرگ لیدیا، باعث شد همه نقابشون رو کنار بزنن و جرات کنن خود واقعیواقعیشون رو نشون بدن. این کتاب درباره خانواده و روابط اعضای خانواده اس. درباره حرف زدنه. درباره شنیدن و گوش دادنه. درباره تاثیر انتظارات بیش از حد و فشار روی آدماس. و اینکه چطور والدین وقتی فکر میکنن دارن به فرزندشون لطف میکنن، درحال کشتن رویاهاشن. داستانش بعضی جاها خیلی آشنا بود و همین دردناکترش میکرد. این کتاب غم انگیزه، ولی هنوزم کتاب خوبیه. داستانش ساده اس ولی مفهومش عمیقه. دیشب که داشتیم با بچه ها درباره (غم انگیز ترین کتاب) مسخره بازی میکردیم، اگر میخواستم جدی باشم، میتونستم اسم این کتاب رو کامنت بذارم. ممنونم از صنم بخاطر هدیه باارزشش.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.