یادداشت رضا امیرخانی

مسافر سنت در هزاره سوم
        حجت‌الاسلام زائری در این کار هیچ‌کدام از پروژه‌های سابق‌ش را دنبال نمی‌کند. ناظر است. بیننده است. محصول تولید کرده است برای کار یک جامعه‌شناس. برای یک تاریخ‌اجتماعی‌نویس که مثلا بیست سال بعد دربه‌در دنبال این است که بداند که ایران ۱۴۰۰ چه وضعیتی داشته است. نمودارِ اقبال و ادبار روحانیت در میان مردم چه مسیری را می‌پیموده است. حالا دیگر زائری نه به دنبال پروژه‌ی صورت صحیح حجاب است و نه به دنبال کشف ایرادات حکم‌رانی و نه پی‌گیر فقاهت ام‌روزی... او فقط بیننده است و اتفاقا خود او به عنوان یک آخوند سوژه‌ی کتاب است.
روزگاری به طعنه می‌گفتند که بحث‌ها تنه می‌زند به بحث‌های داخل تاکسی... ام‌روز گویا تاکسی جلوتر افتاده است از تله‌ویزیون و نماز جمعه و... پس بی‌راه نیست اگر مولفی نویسنده‌ی تاکسی‌ها و متروها باشد...
من اما در ژرف‌ساخت کتاب چیز دیگری می‌بینم؛ چیزی که در ناخودآگاه مولف اتفاق افتاده است؛ این که زائری تصمیم گرفته است فقط ناظر باشد... این داوری –اگر درست باشد- برای جامعه‌ی ما اتفاق تلخی است، حتا اگر برای جامعه‌شناس بیست سال بعد شیرین باشد... محمدرضا زائری باید صاحب پروژه‌ی اجتماعی باشد نه سوژه‌ی اجتماعی‌نویسی...
      
65

55

(0/1000)

نظرات

عجب تحلیل زیبایی ،همان که از آقای امیرخانی همیشه انتظار داشتم ،نگاه با زاویه نگاهی که من نمی بینم 
این کتاب را خیلی گشتم و بلاخره پیدایش کردم(نیافتن این کتاب ،یا دیر یافتنش ،آنهم کتاب یک آخوند در قم ،خود مسئله ای قابل بررسی است )
خواندمش ولذت بردم 
و در نمایشگاه کتاب از ایشان تشکر کردم 
اما این تامل شما ،مرا به تانی واداشت 
چرا این مسئله را من ندیدم 
...
همواره از نوشته هایتان می آموزم و همیشه برایم تازه است
و دو جهانم را تازه می کند .
ممنونم از شما 

2