یادداشت تامیلا

تامیلا

تامیلا

1404/5/16

        کم پیش اومده بود که خوندن یک کتابی رو انقدر کش بدم، نمیدونم بخاطر پرداختن زیاد به جزئیات بود، یا شخصیت های زیاد با اسم های روسی(!)، یا اینکه ذات کتاب کند خوانی رو طلب می کرد.
جالب ترین نکته درباره ی کتاب شیوه ی روایتش بود؛ کل کتاب، داستان 4،5 روزه. اما نه 4،5 روز معمولی. 4،5 روزی که شیطان به مسکو سفر می کنه و حضرت عیسی در اورشلیم به صلیب کشیده میشه! اینکه نویسنده چطور این دو زمان رو به هم تنیده و روایت هارو موازی هم بیان کرده خیلی جالبه.
برجسته ترین نکته ای که من توی نقد ها دیدم، انتقاد های زیرکانه ی نویسنده از وضعیت زمانه ای که در اون زندگی کرده و نویسندگان اون زمان بوده؛ طوری که تشبیه ظریفی بین مرشد که راهی تیمارستان میشه و حضرت عیسی که به صلیب کشیده می شه برقرار  کرده!
داستان، رئالیسم جادوییه و برای من که زیاد کتاب های این سبکی نخوندم، یکم سخت خوان ولی جالب بود. توی این داستان هراتفاقی که فکرشو بکنید میفته، گربه ای که مثل آدم ها راه میره و حرف میزنه، زنی که شبانه پرواز می کنه، مجری ای که سر از تنش جدا میشه و بعد به هم وصل میشه و...
درباره ی ترجمه هم، بنظرم آقای میلانی حق مطلب رو ادا کرده بودن و ترجمه مناسب بود.
کتابی نیست که بتونم به طور قطعی پیشنهادش بدم چون بنظرم سلیقه ایه ولی بین کتاب هایی که خوندم، متفاوت بود و خوندنش یک تجربه ی جدید بود.
      
8

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.