یادداشت maedeh rahmdel

maedeh rahmdel

maedeh rahmdel

1403/12/25

        داستانی کوتاه در حوالی انقلاب مکزیک در مورد شخصیتی به نام نیکلاس سارمینتو است که به خاطر شرایط پیش اومده به خاطر انقلاب ، از موقعیت نابسامان اجتماعی و اقتصادی سو استفاده کرده و ثروتی بدون زحمت و تلاشی رو به دست آورده که این اتفاق ، عاقبت خوبی برای خودش به ارمغان نمیاره، به قولی باد آورده رو باد می برد که در این داستان به خوبی  این اصطلاح رو شاهدش بودیم.
      
325

15

(0/1000)

نظرات

کوتا و گویا ... یه جور استعداده 👏👏👏👏🍏🌿📗💚
1

1

maedeh rahmdel

maedeh rahmdel

1403/12/25

سلامت باشین🙏 

2

اینکه بگیم ثروتش رو از دست داد درست نیست چون مسیری که انتخاب کرد به معنی از دست دادن ثروتش نبود.
1

1

maedeh rahmdel

maedeh rahmdel

1403/12/26

اون تملکی که داشت رو از دست داد 
برای خودش ابهتی داشت ولی الان دیگه این ابهت نیست  

1

با این حال از آرامش و رفاه چیزی کم نداشت.
اما میشه گفت فکر نویسنده ثروت نبود و رویارویی نیکلاس با گذشته بود. کاری که خودش با سرهنگ کرده بود به گونه‌ای دیگه به سرش آمد.
3

0

maedeh rahmdel

maedeh rahmdel

1403/12/26

درست میگین، اصلاح میکنم  

1

قصدم این نبود که چیزی رو اصلاح کنید
خواستم نظرم رو بگم که گفتگویی حول محور این کتاب شکل بگیره
اینو گفتم که سوء تفاهمی پیش نیاد
@maedehhh 

1

maedeh rahmdel

maedeh rahmdel

1403/12/26

ممنونم ازتون ☺️🙏
@SepehrNaaseri 

1