یادداشت Melika_ Ghanami
1403/10/13
رمانی است که هرگز از خواندنش سیر نمیشوید. داستان دربارهی یک حشرهشناس است که به امید ثبت نامش در دایرهالمعارف حشرهشناسی، به دنبال کشف یک گونهی نادر سوسک میرود. او بدون اطلاع دادن به کسی، به منطقهای دورافتاده سفر میکند، اما در آنجا ربوده شده و به یک تلهی شنی(ریگ روان) برده میشود. در آنجا، او را با زن تنهایی رها میکنند که مجبور است هر روز با او همکاری کند تا از غرق شدن در شنها جلوگیری کند. این رمان علاوه بر جذابیت داستانی، به مفاهیم عمیق فلسفهی اگزیستانسیالیسم میپردازد. در یک جمله، میتوان گفت که زندگی به خودی خود معنایی ندارد و این انسانها هستند که با انتخابها و اقدامات خود به آن معنا میبخشند. این مفهوم در طول داستان و از طریق تجربیات شخصیت اصلی به خوبی نمایان میشود. علاوه بر این، کتاب «زن در ریگ روان»یک اقتباس سینمایی نیز دارد که به عنوان یک اثر سینمایی شاهکار شناخته میشود و توانسته است مفاهیم عمیق و فضای منحصر به فرد رمان را به تصویر بکشد. این اثر نهتنها از نظر ادبی، بلکه از نظر فلسفی و سینمایی نیز تأثیرگذار و قابل تأمل است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.