یادداشت

هری پاتر و محفل ققنوس
        دیروز تا بعدازظهر درگیرش بودم و بالاخره موفق شدم 
هری پاتر و محفل ققنوس 
رو تموم کنم.

وقتی کتاب تموم شد چند تا مسئله توی مغزم تاب می خورد.

🤔آیا دامبلدور شایسته سرزنش بود؟
به نظرم نه...علاقه اش به هری اجازه نمی‌داد  بهش که واقع بین باشه مثل بیشتر پدر و مادرها و همیشه دنبال این بود که هری آسیب نبینه و دیگه اینکه فکر می کرد یکی مثل هری که از اون زندگی سخت اومده حالا داره مزه موفقیت،دوست و ...رو میچشه دامبلدور نمی‌خواست اینا رو کوفتش کنه بعله...
مرسی دامبلدور🌺🌺


😡دوم یعنی این کله شقی های هری اعصابم رو خط خطی میکنه😤...عشق شهرت،عشق هیجان،خودخواه....ای خدا اسمش رو چی بذارم...

🙄و امممما اسنیپ...این دیگه چه موجودیه؟!!!حتی همراهیش هم تلخه ...نه میشه دشمن دونستش و نه دوست...نه روی دشمنیش میشه یقین داشت نه روی دوستی و همراهیش میشه حساب کرد... کلا هیچ ذهنیتی به آدم نمیده یعنی الان که دو تا عنوان دیگه تا پایان کتاب‌های هری پاتر دارم هنوز نتونستم هیچ ذهنیتی ازش داشته باشم...آیا تو کیستی؟چگونه ای؟دوستی،دشمنی؟از آدمهای دور و بر من به کی شبیهی؟🧐🧐

خدایا شکرت...من زنده بمونم ته این داستان رو ببینم البته امیدوارم توی ذوقم نخوره...وای که اگر بخوره  چه شود🤪🤪🤪
      
1

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.