یادداشت محمدقائم خانی

        .


ارج‌نامه انسان


ادیان یکی بودند، زیرا مبدأ همه آنها، خدا، یکی است؛ هدف همه آنها، انسان، یکی است؛ و میدان سرنوشت آنها، جهان هستی، یکی است. و چون هدف را فراموش کردیم و از خدمت انسان فاصله گرفتیم، خدا هم ما را وا نهاد و از ما دور شد و ما گروهرگوه شدیم و به راههای گوناگون رفتیم و میان ما اختلاف و تفرقه افتاد؛ جهان یکتا را پارهپاره ساختیم و به خدمت منافع خاص درآمدیم و معبودهای دیگر جز خدا را برگزیدیم و انسان را تباه کردیم. 


مردم باید کار خوب انجام بدهند، اما من نه. مردم باید به فقرا کمک کنند، اما من نه. مردم باید فرزندانشان را درست تربیت کنند، خیابان‌ها را تمیز کنند، از دولت پروژه‌های عمومی بخواهند، بر دولت نظارت داشته باشند، به اشخاص ذی‌صلاح رأی بدهند، اما من نه. مردم نباید به دروغ شهادت بدهند، اما من می‌توانم. مردم نباید ظلم کنند، اما اگر من به کسی ظلم کردم، اشکالی ندارد. این که نمی‌شود! 


من وقتی می‌بینم که تو با شور و هیجان از منافع مردم حرف می‌زنی، ولی در واقع، به دنبال منافع شخصی خودت هستی، تصور می‌کنم هرکس که دنبال منافع جامعه است و هرکس که درباره مصالح عمومی حرف می‌زند، تاجر است؛ او برای منافع شخصی تلاش می‌کند. الفاظط ارزش خودشان را از دست می‌دهند. 


اصول همه ادیان، توحید و نبوت و معاد است و مواردی که به آن‌ها افزوده شده، اجتهادها و تصورات معین برخی اشخاص یا پیروان این ادیان بوده است. 


در آموزه‌های دین اصلی وجود دارد که می‌گوید: «هرآنچه را که شخص در دلش پنهان می‌کند، خداوند در سیمایش آشکار می‌کند.»
      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.