یادداشت پریا
1404/3/11
برای نازنین پیش از آنکه واژهای بخوانی، تصویری تو را خیره میکند: پرندهای کوچک، با شقیقهای خونین، افتاده روی میز، در سکوتی آبی رنگ. جلد «نازنین» چیزی را فاش نمیکند، فقط هشدار میدهد: در این کتاب، زخمی هست که آهسته باز میشود، بیآنکه صدایش را بشنوی. «نازنین» دربارهی لحظههاییست که کسی چیزی نمیگوید، اما همهچیز اتفاق میافتد. دربارهی تنهاییهایی بی کلام و سکوت هایی بلند. نویسنده، با دستهایی آرام، پرده را کنار میزند و اجازه میدهد نور بیافتد روی چیزهایی که همیشه در تاریکی ماندهاند: دوستیهای فرسوده، عشقهای نیمهکاره، دلتنگیهایی کهنه و بینام. اینجا کسی قرار نیست نجات پیدا کند. وقتی ورقِ آخر بسته میشود، نه پرنده رفته، نه سکوت تمام شده؛ فقط جای زخم عوض شده است— آمده، نشسته، جایی نزدیک شقیقهات.
(0/1000)
نظرات
1404/3/13
نظرت عالی بود👌 من فکر نکنم تا حالا نظری راجب یه کتاب به این زیبایی دیده باشم👏
1
1
پریا
1404/3/13
0