یادداشت
1403/9/6
3.3
385
نقد کتاب مغازه خودکشی نقد ادبی کتاب مغازه خودکشی اثر ژان تولی رمان مغازه خودکشی نوشته ژان تولی، که در سال 2007 منتشر شد، یکی از آثار قابل توجه در دنیای ادبیات دیستوپیایی به شمار میآید. تولی در این کتاب با استفاده از طنز سیاه، به موضوعی جدی و تلخ چون خودکشی میپردازد. اگرچه این اثر با ایدهای بدیع و جذاب آغاز میشود، اما در پرداختهای روایی، شخصیتپردازیها و زبان نگارشی با مشکلات فراوانی روبرو است که آن را از تبدیل شدن به یک اثر ماندگار و تاثیرگذار باز میدارد. در این نقد، سعی خواهیم کرد تا با بررسی اجزای مختلف رمان از جمله ساختار، شخصیتها، زبان و سبکی که تولی در پیش گرفته، نقاط ضعف و قوت آن را به طور مفصل تحلیل کنیم. ساختار و روایت داستان یکی از اولین مسائلی که در نقد مغازه خودکشی به چشم میآید، ساختار پراکنده و گاهی بینظم داستان است. تولی در این اثر از روایتهای غیرخطی و قطعات متعدد برای پیشبرد داستان استفاده کرده است که باعث میشود روایت با نوعی بینظمی مواجه شود. از آنجا که داستان به دنیای دیستوپیایی و تاریک پرداخته است، انتظار میرود که نویسنده از طریق ساختار منسجم و قوی، حس ناامیدی و پوچی موجود در جهان رمان را به خوبی انتقال دهد. اما در عمل، این پراکندگی در روایت بیشتر به سردرگمی خواننده میانجامد و مخاطب نمیتواند به راحتی در دنیای کتاب غرق شود. این ساختار نه تنها به پیشبرد هدفهای داستانی کمکی نمیکند، بلکه باعث میشود داستان بیشتر به یک مجموعه صحنههای جدا از هم شباهت پیدا کند تا یک روایت پیوسته و منسجم. با این حال، تولی در تلاش است تا از طریق نوارهای مختلف روایتی، نوعی کشمکش و تضاد ایجاد کند. اما این کشمکشها بیشتر به سطحیترین شکل خود باقی میمانند و بدون آنکه عمق لازم را پیدا کنند، در میان دنیای دیستوپیایی کتاب به سرعت محو میشوند. این انتخابهای روایی گاهی احساس میشود که بیشتر برای شوخیهای سطحی و طنز تلخ طراحی شدهاند تا خلق یک روایت دراماتیک و متفکرانه. شخصیتپردازی یکی دیگر از بزرگترین نقاط ضعف رمان، شخصیتپردازیهای آن است. در مغازه خودکشی شخصیتها به شدت سطحی و کاریکاتوری هستند. تولی به جای خلق شخصیتهایی با لایههای پیچیده و روانشناختی، آنها را به شکلی اغراقآمیز و بر پایه کلیشهها طراحی میکند که بیشتر به ابزارهایی برای پیشبرد طنز سیاه داستان تبدیل میشوند تا شخصیتهایی با عمق انسانی. به عنوان مثال، خانوادهای که مغازه خودکشی را اداره میکنند، با ویژگیهایی اغراقشده و شبیه به شخصیتهای کاریکاتوری نمایش داده میشوند. این شخصیتها نه تنها از عمق و پیچیدگی روانشناختی خالی هستند، بلکه از نظر ارتباطات انسانی نیز به شدت سطحی و فاقد انگیزههای عاطفی واقعی هستند. برای نمونه، شخصیت «آلن»، که به نوعی نماینده فردی است که در تلاش برای پیدا کردن راهحلهایی برای مشکلات خانواده خود است، به شکلی کاملاً غیرمحتمالانه و اغراقشده به تصویر کشیده میشود. یا شخصیت «ماری» که در جستجوی معنای زندگی و پذیرش خودکشی است، به شدت کاریکاتوری و فاقد پیچیدگیهای درونی است. این ضعف در شخصیتپردازی نه تنها باعث میشود که داستان به ابزاری برای شوخیهای سطحی تبدیل شود، بلکه از ایجاد یک ارتباط عاطفی و فکری با خواننده نیز جلوگیری میکند. زبان و سبک نگارش زبان و سبک نگارش تولی در این کتاب نیز از دیگر نقاط ضعف آن به شمار میرود. تولی با استفاده از زبانی خشک و بروج به شرح وقایع میپردازد و هیچگاه قادر به ایجاد فضایی پرتنش و گیرای دیستوپیایی نمیشود. در حالی که بسیاری از رمانهای دیستوپیایی با استفاده از زبان پیچیده و توصیفات دقیق توانستهاند فضای خود را به خوبی ایجاد کنند و دنیای تاریک و سرد خود را به مخاطب القا کنند، تولی در این زمینه ناتوان است. زبان او بیش از آنکه برای انتقال مفاهیم عمیق و پیچیده طراحی شده باشد، بیشتر به ابزارهای طنز تلخ تبدیل شده است. توصیفات تولی در رابطه با شخصیتها، فضاها و محیطها اغلب مختصر و ناقص است و در نتیجه، خواننده نمیتواند به راحتی در دنیای داستان غرق شود. تولی بیشتر بر استفاده از شوخیهای تلخ و دیالوگهای سطحی متمرکز است تا آنکه به توصیف فضای داخلی و روانی شخصیتها بپردازد. این سبک نگارش، که بیشتر به طنز و شوخیهای سطحی گرایش دارد، از ایجاد یک رابطه عاطفی و فکری عمیق میان کتاب و خواننده جلوگیری میکند. از دیدگاه مکاتب نگاه مکتبشناسانه به مغازه خودکشی این امکان را میدهد که ضعفهای ساختاری و روایی کتاب را در زمینههای مختلف بهتر شفافسازی کنیم. از منظر روانشناختی، کتاب در پرداخت به ابعاد عاطفی و روانی شخصیتها و تحلیل عمق روانی خودکشی با کاستیهای زیادی مواجه است. تولی به جای آنکه به تحلیلهای پیچیدهتری درباره دلایل خودکشی و فرآیندهای روانی مربوطه بپردازد، تنها به سطحنگری و طنز تلخ میپردازد. این عدم پردازش روانشناختی کافی باعث میشود که موضوع خودکشی در کتاب تنها به یک شوخی تلخ و سطحی تبدیل شود، نه یک تحلیل عمیق و دقیق. از منظر جامعهشناختی، این کتاب هم نتوانسته است به بررسی دقیق و واقعی تأثیرات فرهنگی و اجتماعی خودکشی بپردازد. در حالی که خودکشی یکی از پدیدههایی است که به شدت تحت تأثیر شرایط اجتماعی و فرهنگی قرار دارد، تولی در این کتاب این ابعاد را نادیده گرفته است. به جای آن، با استفاده از تصاویری اغراقآمیز و کاریکاتوری از جامعه، تلاش کرده است به طنز بپردازد، اما این رویکرد هیچگونه تحلیل جدی و عمیقی از چالشهای اجتماعی و فرهنگی در پی ندارد. نتیجهگیری در نهایت، مغازه خودکشی با وجود ایدهی اولیه جذاب خود، نتوانسته است به یک اثر ماندگار و تاثیرگذار تبدیل شود. مشکلات اساسی در زمینههای ساختاری، شخصیتپردازی، زبان و سبک نگارش باعث شدهاند که این کتاب بیش از آنکه یک تحلیل عمیق و فلسفی از موضوع خودکشی باشد، به یک شوخی تلخ و کاریکاتوری تبدیل شود. تولی با استفاده از طنز سیاه و پرداخت سطحی به مسئلهی خودکشی، نتوانسته است پیام خود را به شکلی جدی و تاثیرگذار منتقل کند. اگرچه این رمان در برخی لحظات تلاش میکند تا به جنبههای فلسفی و روانشناختی بپردازد، اما در نهایت، بیشتر به یک اثر طنز تلخ شباهت دارد تا یک بررسی دقیق و جامع از یکی از مسائل پیچیده انسانی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.