یادداشت محمدرضا آقازاده

        پادشاه بی‌لباس است...

آوینی در این اثر تلاش می‌کند بدون ترس و لکنت به سینمای ایران که متأثر از سینمای غرب است نگاه کند و به همگان اعلام کند که این پادشاه بی‌لباس است. 

سینمای امروز ما اگر قرار است سینمای ایرانِ بعد از انقلاب باشد، باید در چهارچوب عقلانیت انقلابی مورد نقادی قرار بگیرد تا بتوان آن را رام کرد. این اسب وحشی در زمین غرب خوب می‌تازد؛ ولی در ایران اسلامی سوار خودش را به زمین می‌زند، ما کابوی نیستیم که بخواهیم سوار اسب وحشی سینمای غرب بشویم.

در دل این تلاشِ آوینی، مفاهیم، دقت‌ها و نگاه‌هایی خلق می‌شود که باگذشت این سال‌ها از شهادت او معلوم است که تنها در کتابخانه‌ها باقی‌مانده و سینماگران کشور  راه خودشان را رفتند و نتوانستند آن‌چنان‌که او فریاد زد، پادشاه بی‌لباس را دقیق ببینند تا مدهوش لباس های فاخر دروغین او نشوند. این دقت‌ها همچنان هم بسیار راهبردی و فایده مند است و می‌تواند هنر و سینمای ما را نجات بدهد.

به گمانم اگر اندیشمندان هنری در غرب با این مفاهیم و دقت‌هایی که آوینی به آنها کرده است آشنا شوند، آوینی را تقدیس می‌کنند و مال خود؛ و در نهایت ما هیچ، ما نگاه.

مجموعه آینه جادو برای کسانی که جدی فیلم می‌بینند از نان شب واجب‌تر است. آوینی واقعاً سینما  را عمیق می‌فهمید و این کتاب کمک زیادی به ارتقا فهم خواننده نیز می‌کند.

ای‌کاش می‌شد این مفاهیم را در جامعه و در دل مردم هم بسط داد؛ تنها ارتقا فهم عمومی از سینما و هنر است که می‌تواند افق انتظارات مخاطب در مواجهه با اثر هنری را ارتقا دهد و جلوی رشد سینمای مبتذل و غیرحرفه‌ای را بگیرد.
      
27

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.