یادداشت Mohammad Taheri

        للباقی
ساده دل
نویسنده: ولتر
مترجم: محمد قاضی
ص: ۱۴۳
انتشارات: جامی

نویسنده عصر روشنگری با آن زبان سرخ و سر سبز، داستانی را روایت می‌کند که به گمانم مهم ترین شاخصه اش نقد فضای حاکم قرن ۱۸ فرانسه است با انتقاد جدی به مراکز قدرت در کلیسا و دربار؛ گزاره های خشک و غیرقابل انعطاف مذهبی با فساد طبقه روحانیت که شهوترانی و قدرت طلبی در آن رسوب کرده و تضاد این ها با یک شخصیت جوان و ساده دل و عشقی پاک و صادق و پر از ایثار با دختر کشیش سنت ایو داستان جذابی را خلق کرده؛ ساده دل کتاب کوتاهی ست که حوادث خیلی سریع و به دور از توضیحات مطول حرفش را میزند و نیش ش را میریزد!
ساده دل اتفاقی از منطقه وحشیانه ای به اسم هورون به جزیره ای می‌رسد که سرپرست دیر و خواهرش آنجا قدم می‌زدند و بعدتر میفهمند که ساده دل برادرزاده آن هاست؛ ساده دل را به اجبار غسل تعمید میدهند و در همه احوال ساده دل از قوانین طبیعت میگوید و آن ها از قوانین شریعت؛ خواهر کشیش سنت ایو به خاطر عمق علاقه ساده دل غسلش میدهد و مادر خوانده ش میشود و حالا مشکل شریعت میشود برای ازدواج!
ساده دل بدوی عمل میکند اما سوالات درست و به جایی از مذهب میپرسد! حاکم، سنت ایو را برای فرزندش میخواهد؛ سنت ایو در صومعه زندانی میشود و ساده دل هم به خاطر شجاعتش در برابر انگلیسی ها و گرفتن پاداش از پادشاه و اخذ مجوز با سنت ایو راهی ورسای میشود؛ به خاطر ساده دلی و سودای دیدن پادشاه و ندانستن اختلافات مذهبی بین مذاهب به زندان میافتد؛ سنت ایو ی زیبا بعد یکسال به دنبال ساده دل می آید و در آن عشق شورانگیز و فقط به دلیل تنها راه رهایی ساده دل از بند زندان، تسلیم سن پوانژ از متنفذین و روحانیون میشود و عفت میدرد؛ ساده دل در زندان، با فیلسوفی به نام گوردن معاشرت میکند و عمیقا اندیشمند و حکیم میشود که دیالوگ ها جذاب ست. دست آخر ساده دل آزاد میشود اما سنت ایو به دلیل فشار بزرگ خیانت به ساده دل برای او هم بوده، جان میدهد. 
للحق

      
19

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.