یادداشت علی رستمی شاهراجی

        بی‌پناه – اولیویه آدام – مارال دیداری
در اوایل کتاب با یک دغدغه مهم مواجهیم، دغدغه ای که توسط شخصیت اول داستان بیان میشود، دغدغه روزمرگی و بی معنایی زندگی روزمره. ماری زنی است که از زندگی روزمره اش حتی دیگر نمی نالد! بلکه بی حس شده، یعنی نه لذت میبرد و نه غمگین است، او کاملا در جو روزمرگی افسرده و فرسوده شده است. در بخش دوم دغدغه پناهجویان در داستان مطرح میشود، دغدغه ای که روز به روز برای شخصیت اول پر رنگ تر شده و به نوعی ان دغدغه اول را هم پوشش میدهد. برای ما خوانندگان ایرانی دغدغه پناهجویان احتمالا بسیار جذاب است، دغدغه ای که نه لزوما در پی فرشته انگاری پناهجویان عمدتا خاورمیانه ای-افریقایی، بلکه انسان انگاری انها است. و هر چه داستان جلوتر میرود مسئله پناهجویان و زندگی شخصی ماری بیشتر به هم گره میخورد و حوادث گوناگونی هم مانند برخورد های پلیس با پناهجویان، رفتار مردم با امدادگران پناهجویان و خانواده های انان، رفتار پناهجویان با ماری و ... تاثیرات مختلفی بر روح و روان ماری میگذارند. 
بنظرم داستانی بود که با نثری ساده و روان، بسیار خوب از پس شخصیت پردازی و توصیف ان فضا و شهر و اتفاقات بر امده بود. و این روان بودن نثر داستان زیبایی خاصی به اثر میداد. اوایل داستان و توصیفات و شخصیت پردازی ماری را بسیار دوست داشتم، اواسط داستان شاید کمی عدم جذابیت و عدم کشش برای ادامه داستان رو حس کردم، ولی هر چه جلوتر رفت جذابیتش بیشتر شد و خواننده را بیشتر وادار به خواندن میکرد.
بطور کلی اگر دغدغه هایی مثل روزمرگی، تنهایی، افسردگی، عشق، خانواده، مسئولیت فردی و اجتماعی، پناهجویان، مهاجرت و مواردی ازین قبیل را دارید، این کتاب میتواند گزینه مناسبی برای شما باشد.
زروان ( علی رستمی شاهراجی )
      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.