یادداشت ناصر مسیحا

میدان مسابقه مال من است
        داستان راجع پسر دوازده ساله ای به نام اندی هست که یک پیرمرد سر او کلاه می‌گذارد و میدان اسبدوانی را با 3دلار به او می‌فروشد. دوستان اندی جو مایک و آری ابتدا سعی دارند او را سر عقل بیاورند ولی در آخر چون او از این بابت خوش است با او همکاری می‌کند و پرسنل اسبدوانی هم با او همساز می‌شوند. 
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.