یادداشت زینب محمدی
1401/2/13
ایران هم اگر موقعیت جغرافیایی اش مثل کره شمالی بود مانند کره شمالی خودش را اینقدر محدود می کرد. این حرف را بسیار زیاد شنیدهام ، ولی در جوابش حرفی نداشتم که بزنم و این سکوت را دوست نداشتم. هر موقع که این حرف را میشنیدم می خواستم دفاع کنم ولی نمی دانم از چه؟ دوست داشتم اطلاعاتی را درباره این موضوع بدست بیاورم که حرفی برای گفتن داشته باشم و کتاب نیمدانگ پیونگیانگ بنظرم بهترین کتابی میآمد که بتواند به من کمک کند، البته ناگفته نماند که من برای کلاس کتابخوانی هم باید این کتاب را میخواندم و از آنجا با کتاب آشنا شدم و با اشتیاق شروع کردم به خواندن کتاب. کتاب نیمدانگ پیونگیانگ سفرنامهای است که توسط آقای رضا امیرخانی نوشته شده و ایشان با رفتن،دو سفر به کرهشمالی این سفرنامه را نوشته اند. ما زمانی که بخواهیم در مورد کتاب نظر بدهیم و صحبت کنیم باید حواسمان به این باشد که کتاب یک سفر نامه است و ما باید بر اساس یک سفرنامه آن را بسنجیم و توقع دیگری نداشته باشیم، زیرا بعضی از کتابها هستند که به علت قلم خوب ما را اینقدر خوب وارد کتاب و داستان می کنند که باعث میشود ما توقع دیگری داشته باشیم. از نظر من اولین نکته ای که یک سفرنامه باید داشته باشد، منبع آن است که این کتاب از این نظر به دلیل سفر خود نویسنده به کرهشمالی درست است. نکته دیگری که باید در سفرنامه به آن توجه شود قلم خوبو روان نویسنده است، چرا؟ چون در سفرنامه به خودی خود جذابیتی در روند داستان وجود ندارد و برای اینکه نویسنده بتواند خواننده را همراه خود تا پایان کتاب بکشاند باید قلم خوب و ترغیب کننده ای داشته باشد و طوری روایتها را کنار هم قرار دهد که در خواننده کنجکاوی به وجود بیآید که برای ادامه کتاب ترغیب شود و می شود گفت در این کتاب هفتاد درصد این نکته رعایت شده بود ولی در بعضی از مواقع خواننده را کسل میکرد. زمانی که ما زیاد کتاب را به دست می گرفتم خواندن مدل آقای امیرخانی کار راحتی بود اما زمانی که ما کمی در خواندن کتاب فاصله میانداختیم خواندن کتاب کمی برایمان دشوار و خسته کننده میشد. یکی دیگر از نکات در مورد سفرنامه توصیف کردن مکان است ، ما دوست داریم آنجا را تصور کنیم و محیط را به خوبی بتوانیم درک کنیم که با خواندن کتاب خودمان را در سفر کتابیمان قرار دهیم، اما من در این کتاب زیاد این موضوع را حس نکردم و این کمی ترغیب من برای خواندن کتاب کم می کرد. کتاب در قمستهایی که در مقایسه با ایران در می آمد برای من بسیار جذاب بود و آنجا بود که هدف خواندن من از کتاب را برایم روشن میکرد. مقایسه های حکومتی ، مردمی ، فرهنگی ، اجتماعی و… اینها بود که به جذابیتهای کتاب می افزود. مثلا در زمانی که در مورد تحریمها در کرهشمالی صحبت میکرد برای من بسیار جالب و گوش کردنی بود و یکی از نکته ای جالب آن راهحل دوست یابی سه نفره بود که برای مقابله یا شکاندن تحریم ها داده بود و خیلی نظرم را جلب کرد. گفتم مثلا ، یادی نکتهی دیگری از کتاب افتادم! آقای امیرخانی ویژگی خوبی که در کتاب داشتند این بود که نکته هایی را که بیان می کردند آنها را با مثال بیان می کردن و این برای خواننده بسیار خوب بود. اسم کتابی یکی از بهترین نکته های کتاب بود که در نگاه اول توجه خیلی از انسانها را به خود جلب می کند، کمی مفهومی است ولی بعد از فهمیدن مفهوم اسم بسیار از هوش و ظرافت برای انتخاب کردن اسم لذت می بریم. مفهوم اسم کتاب این است که آقای امیرخانی به دلیل محدودیت های کرهشمالی فقط نیم دانگ از شش دانگ پیونگیانگ یا کرهشمالی را دیده است. در آخر این کتاب را به هرکسی که دوست دارد در مورد کرهشمالی و صحیح و غلط حرف هایی که درباره این کشور میگویند را بداند این کتاب کتاب خوبی است .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.