یادداشت فاطمه رجائی
دیروز

آخرین کتابی که از جین آستین خواندهام را به یاد ندارم. نمیدانم کدام کتاب بود.
ولی اولین کتاب را خوب به یاد دارم، غرور و تعصب بود.
۱۰ سال پیش ...
زمستان پاتوقم کنار بخاری بود. برادرم غرور و تعصب را از کتابخانه گرفته بود. آن روزها نق زیاد داشتم. برای کمی ساکت کردن من کتاب را به دستم داده بودند.
در واقع شاید شروع کتابخوانی من از همینجا بود.
شاید هم از آن روزهایی که توی دبستان کتابخانه کوچک مدرسهمان را تمیز میکردیم و کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» و بعدتر «ماجراهای تن تن» را میخواندیم.
ولی هرجور که نگاه کنم، آن زمستان برای من یک شروع بود ...☁️🌱
در گشت و گذارهای «نوار»ی ام به دنبال کتاب کوتاهی بودم که در اوقات نه چندان فراغتم به آن گوش بسپارم؛ که به این کتاب برخوردم.
داستان از این قرار است که لیدی سوزان بانویی جذاب و دلربا همسرش را از دست میدهد و بیوه میشود. او بی پشتوانه مانده است و دختر نوجوانی به اسم فردریکا دارد.
از طرفی لیدی سوزان با عشوهگریهایش از هر کسی دل میبرد و خیلیها را خانه خراب کرده است ...
حقیقتا از آستین برای خلق چنین شخصیتی در عجبم! ;-)
شخصیتی کاملا متفاوت با لیزی شوخ طبع و رک، الینور عاقل و فهمیده، اِمای رمانتیک و زیرک، فانی خجالتی و ...
کتاب حدودا ۱۵۰ صفحه است. نحوه روایت مثل کتاب «بابا لنگ دراز» و «خیابان چرینگ کراس شماره ۸۴» است و داستان در خلال نامههایی که شخصیتها برای یکدیگر ارسال میکنند، روایت میشود.
از این کتاب یک اقتباس سینمایی هم ساخته شده که دیدنش بعد از خوندن کتاب میتونه حس خوبی داشته باشه ...
Love and Friendship 2016
۳ آبان ۰۳/ اولین یادداشت پاییز
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
