یادداشت "liar"

"liar"

"liar"

1404/6/19

        درباره یه دختری به نام سارا ئه که باباش میزارتش تو یه مدرسه از اینایی که "خانم" میکنن دخترا رو و خودش میره هند سر معادن الماس پیدا کردن بعد این دختره خیلی خوشگله مهربونه باهوشه و همه چی تمومه و البته خیلی پولدار و خلاصه که خبر میرسه که باباش مرده و حتی قبل از گذشت یک روز زنه مسئول اون آموزشگاه دختره رو میکنه خدمتکار خودش و این کل داستان درباره اینه که دختره خیلی سختی میکشه ولی غرور خودشو حفظ میکنه و مثل شاهزاده ها رفتار میکنه که در کل رفرنس خوبی برای طریقه رفتار "شاهزاده" هاست هیچی دیگه مغرور میمونه تهش هم دوست باباش پیداش میکنه پولدار میشه دوباره و همچی به خوبی و خوشی تموم میشه 
از کل داستان فقط اینکه چه مرز باریکی بین غرور مثبت و غرور منفیه رو فهمیدم که البته بسیار کشف ارزشمندی بود چون غرور که همیشه از بچگی به ما گفتن خیلی چیز بدیه و نباید داشت و اینا میتونه (یعنی داستان میگفت اینطوریه و درسته که بسیار فانتزی بیانش می‌کرد ولی خب میشه در هر صورت منظورش رو گرفت که غرور باید از درون خود ادم بیاد و دقیقا همونطوری که ممکنه مغرور شدن زمینت بزنه باید بزاری غرور نجاتت بده)  بسیار مفید واقع بشه 
و به نظرم خیلی برای بچه ها خوبه ولی نه، خیلی بچه ها، مثل داستانای سیندرلا ایناست چون ولی در عین حال نکته خوبی داره که باید بچه ها بدونن چون در غیر این صورت در شرایط مشابه ممکنه در نوجوانی مثلا بشکنن
      
5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.