یادداشت سمیه شاکریان
1402/11/8
4.2
5
داستان دو شهر، داستان تو دو قومیت و فرهنگ و دو کشور است. چارلز دیکنز به بهانه روایت دو داستان در دو شهر به نقد فرهنگی پرداخته است که به ظاهر از دل یک انقلاب بیرون آمده است. حکایت مردی که 18 سال زندانی حکومت پادشاهی فرانسه است و بعد از انقلاب، قهرمان می شود اما همین انقلاب او و خانواده اش را انکار میکند. و مردی دیگر که از فساد و ظلم فرانسه گریخته ، به انگلیس میرود و نام خانواده ثروتمند خود را انکار میکند تا به مردمان فقیر کمک کند اما همان فقرا بعد از انقلاب ، مجازات وی را طلب میکنند. و در آخر مردی که برای نجات دیگری، جان میدهد . او کسی است که دیگران انکارش میکنند. دیکنز باز هم توانسته شخصیت هایی را برایمان بسازد که با تک تکشان دوست شویم و برایشان دل بسوزانیم. درد آنها درد ما شود. نویسنده در دل روایتی از عشق درکی واقعی را از چهره آن زمان پاریس و لندن به ما میدهد. او در این کتاب از عشق پدر وفرزندی، عشق به همسر، عشقی بی جواب(سیدنی کارتن) و عشق به وطن سخن میگوید و نظیر سایر آثارش، بر محوریت خانواده ارج مینهد. ما در این کتاب و در پاریس، با مردمی خشن، بی رحم و سراسر عقده روبروییم که به راحتی حکم اعدام میدهند و از این کار شادند و رد مقابل با مردانی از انگلیس آشنا میشویم که برای نجات جان دیگران، فداکاریها میکنند. هم این دست انگلیسی است که به نجات شخصیت های فرانسوی داستان میآید.
14
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.