یادداشت فاطمه توکلی

فاطمه توکلی

فاطمه توکلی

7 روز پیش

        نوشتن این متن به سبب این بود که جوجو مویز و کتاب هاش مدت هاست توی هر کتابفروشی ای جلوی چشم هستن و شاید بد نباشه برای کسانی که مثل من قصد خوندن کتاب های ایشون رو ندارن و صرفا تکرار مشاهده موجب جلب توجه شون شده، متنی بنویسم که تکلیف شون با این کتاب مشخص بشه

راستش من کتابهای جوجو مویز رو زرد و بد می دونستم و بهشون گارد داشتم  ؛ دلیلش هم اینکه بعد از خوندن و دیدن من پیش از تو بود که به عنوان یک داستان عاشقانه خیلی طرفدار پیدا کرد ،ولی به نظر من خیانت رو خیلی نرمالایز کرده بود و توی تفکرات نویسنده،  شاهرگ های فمنیستی وجود داشت. اما خب هر کتاب فروشی ای می رفتم کتابهاش بود و اینم دلیل دیگری بر گارد من بود. کلا کتابی که خیییلی معروف بشه به نظرم ارزشش کمتر از معروفیتشه. با این تفاسیر شروع کتاب برای من فقط دو تا دلیل داشت
یکی بودن توی فیدیبو پلاس و دسترسی در اون بازه زمانی بود و دوم اینکه حال روحی خوبی نداشتم و میخواستم ابن کتاب دیگه جلوی چشمم نباشه.

خب.. کتاب چطور بود؟ بر خلاف تصور من که فکر میکردم کتاب یک رمان عاشقانه ی ساده باشه، این طور نبود. کتاب سیر موازی داشت. داستانی از جنگ جهانی اول در ۱۹۱۷ در فرانسه شروع میشه ، تا جایی پیش میره (که اول اول خوندن این قسمت ها برام جذاب نبود بس که تاریخ جنگ جهانی رو بدم میاد اما وقتی سیر داستان رو روال افتاد اوکی شد) بعد این بخش پاز میخوره، میاد قسمت دوم یعنی لندن سال ۲۰۰۶. داستان این بخش تا جایی پیش میره ، و بعد از این به صورت نا منظم ، یه تیکه از این ور میاد جلو یه تیکه از اون ور.

داستان سر یک تابلوی نقاشیه به اسم "دختری که رهایش کردی" ، و رد گیری این تابلو و سرنوشت کسی که سوژه ی این تابلو بوده (سوفی دختری که توی فرانسه ی ۱۹۱۷ بوده).

خب داستان از یه جایی به بعد جالب میشه واقعا. خواننده واقعا منتظره تا ببینه سرنوشت سوفی جی شد و سرنوشت لیو (دختری که توی لندن الان مالک اثر هست) چی میشه. نویسنده قلم خوبی داره. توصیفات چرت و زیاد الکی نداره، خیلی زیاد کشش نداده ، میتونست کوتاه تر هم باشه اما خوبه ، من از روند راضی بودم، از جذابیت ها و افراد هم... پایانش هم شاد بود و گرچه در ظاهر قانع کننده بود اما به نظر من منطق نداشت، یعنی یه جایی فشار و هجمه ی رسانه ای رو خیییلی جدی نشون داد بعد یهو فروکش کرد بی دلیل، ذات رسانه رو نمیشناخت. یه ذره منطق روایی ش کم بود. یه جاهایی هم تو نمی فهمیدی الان این اطلاعات از ۱۹۱۷ از کجا اومد؟ دفتر خاطرات بود؟ نویسنده خودش روایت کرد؟ ملت تو ۲۰۰۶ اینو فهمیدن یا نه؟ که البته روایت نویسنده ست اما یه جاهایی دفتر خاطرات اون زمان ها پیدا میشه، و این مشکل وجود داره که توی خواننده نمیدونی همه ی چیزهایی که تو میدونی و نویسنده روایت کرده رو ، اونایی که تو لندن ۲۰۰۶ دفتر خاطرات رو پیدا کردن و خوندن هم میدونن یا نه.

سرگرم کننده ست؟ بله
 یک شاهکاره؟ خیر
یک اثر خیلی قوی؟ خیر
شخصیت پردازی؟ معمولی، سوفی و لیو خوب بودن، افکار و احساساتشون،  پال یه ذره غیر طبیعی بود و بقیه رسما سیاه یا سفید بودن‌‌. تقریبا شخصیت خاکستری نداشت

توصیه میکنم؟ ممم نه
راستش اگر برای وقت گذروندن، برای رمان خوندن یا برگشت به مطالعه (نه شروع عادت به مطالعه) میخواید احتمالا کتاب خوبیه، یا اگر مثل من می خواید پرونده ش بسته بشه تو ذهنتون یا مثلا بی اعصابی تون رو سرش بریزید، اما اونقدری قوی نیست که بخوام به کسی توصیه کنم و بگم زمانت رو صرفش (یا شاید هدرش) کن😊

نگاه کتاب نسبت به آلمان ها به شددددتتتت منفیه،  خیلی منفی، تا جایی که تهش یه اتفاقی می افته که میتونی یه ذره این نگاهو مثبت کنی ولی نویسنده نمیذاره .
الکی بحث جنگ جهانی دوم و نازی ها رو هم وسط میکشه.
خلاصه قشنگ مانیفست ضد آلمان هست . از اونجایی که نوجوان ها جذبش میشن بدونین روابط دوست دخترپسری و ..... هم توش داره، یه بحث خیانت و فاحشه گری هم پیش میاد،  گرچه بازش نمیکنه صحنه به صحنه توضیح بده اما هست. همجنسگرایی به صورت اشاره ای (برادر یکی از شخصیت ها هم جنس گراست و یه بار هم جنس گرایان هم هست تو داستان) و فمنیسم هم بن مایه ی کار هستن (هرچند اشاره مستقیم نشده به فمنیسم)
و در نهایت هنوز هم نمیتونم بهش نگم کتاب زرد.
      
9

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.