یادداشت آیلار اسماعیلی

رامونا و پدرش
        من را یاد کتاب هستی از فرهاد حسن زاده انداخت. هر دو کتاب تصویر واقع‌بینانه‌ای را از پدرها به نمایش می‌گذارند. هر دو کتاب حسی که یک دختر به پدرش دارد را به زیباترین شکل ممکن نشان می‌دهد؛ اینکه وقتی پدر ناراحت است کل خانواده به هم می‌ریزد و همیشه پدرها بی‌عیب و نقص نیستند و گاهی این دخترها هستند که نگران پدرشان می‌شوند.
از خواندن کتاب بسیار لذت بردم و حیف که دیر با رامونا آشنا شدم البته شاید هم دیر نیست و به موقع است، نمی‌دانم. فکر می‌کنم می‌توانم هنوز هم دختر کودک و نوجوان درونم را بیرون بکشم و همراه رامونا شوم.
      

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.