یادداشت سارا🃏
1404/4/24
داستان درباره ی دو کارگر در زمان بحران اقتصادی آمریکا ۱۹۲۹ هست. دو کارگری که برخلاف بقیه تنها نیستند، همدیگر را دارند. دو کارگری که بر خلاف بقیه به آینده فکر میکنند و به آن امید دارند گرچه یکی کم عقل است و پر زور و دیگری برعکس. هر اتفاقی که در این کتاب افتاد فکر شده بود مثل ماجرای سگ پیر و از کار افتاده ی کندی گرفته که سرنوشتش عینا در انتها تکرار میشود نویسنده در این کتاب نه چندان ضخیم مشکلات بسیاری از آن دوره را به نمایش داده و در یک داستان به زیبایی بهم پیوند داده از طرد شدگی سیاه پوستان، بی عدالتی و سنگدلی کارفرمایان، آرزوی کارگران برای رهایی از در به دری و... اولین کتابی بود که از جان اشتاین بک خواندم و مشتاق خواندن خوشه های خشم شدم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.