یادداشت کامران محمدحسینی

        اطلاعاتی درباره اولین کتاب‌هایی که درباره تمدن اسلامی در غرب یا عالم اسلامی عمدتا از قرن نوزدهم به بعد نوشته شده جمع آوری شده و بعد هم واکنش‌های مسلمانان به تمدن غرب بررسی شده که از غرب‌گرایی تا نقد غرب گوناگون است. سپس طرح هایی که بازسازی یا احیای تمدن اسلامی را دنبال می‌کردند و شخصیت‌های اساسی آنها معرفی شده‌اند. این طرح‌ها به این شیوه تقسیم بندی شده است: 
 
نظریه‌های بازسازی آموزش (طهطاوی)
احیای خلافت اسلامی (کواکبی و رشید رضا)
احیای اندیشه اسلامی (اقبال و مطهری و ...)
احیای سیستم اسلامی (سید قطب)
دعوت اسلامی (حسن البنا)
احیای جهاد اسلامی (محمد عبدالسلام فرج)
بازسازی میراث اسلامی (حنفی، جابری، ارکون)
احیای سنت اسلامی (حسین نصر)

در هر بخش بریده‌هایی از متون اصلی یا بخشی از نظرات بازگو شده است. 

در فصل آخر که حجم اندکی هم دارد نویسنده تلاش کرده نمایی از سیر تاریخی این نظریات ارائه کند یعنی تاریخ پدیدار شدن هر دسته از نظریات و ارتباطش با زمینه تاریخی را تا حدی روشن کند که البته بحث ناقصی است و کاش همین ساختار را برای کل کتاب به کار می‌برد و همین بحث را محور قرار می‌داد. 
در این بخش نویسنده همچنین بین مفهوم احیا و بازسازی تفاوت گذاشته و نظریات مطرح در حوزه تمدن اسلامی را به دوگونه تقسیم کرده: گروهی که می‌خواهند تمدن گذشته اسلامی را مشابه‌سازی کنند و گروهی که به دنبال ویران کردن تمدن قدیم و بازسازی تمدن جدیدی البته با حفظ عناصری از گذشته، مثل اسلام، هستند.

نویسنده در این بخش همچنین تقسیم‌بندی‌های دیگری هم از نظریات جمع‌آوری شده ارائه کرده که اگر کتابش ساختار بهتری داشت می‌توانست مباحث مفصل‌تر و جدی تری را در بر گیرد اما در حال حاضر به اختصار از آن‌ها گذشته است: 
برخی از این نظریات تنها بر یک محور تاکید می‌کنند( مثلاً احیای خلافت یا جهاد) و برخی دیگر راه نوسازی تمدنی را چندوجهی در نظر می‌گیرند. همچنین برخی بر اقدامات عملی تاکید می‌کنند و پاره ای بر کار فکری. برخی به دنبال جایگزین کردن تمدن اسلامی به جای تمدن غرب هستند و برخی بر احیای تمدن اسلامی در کنار تمدن غرب نظر دارند. 

تجربه من از کتاب:
کتاب بدی نیست. برخی اطلاعات و چشم‌اندازهایش مفید بود. برخی پیشنهادات کتاب را می‌توان بسط داد. اما ساختار سردگمی دارد. پراکندگی و تکرار خواننده را اذیت می‌کند. به نظرم مفهوم تمدن هم در مقدمات، به حد لازم عمیق و چند جانبه مورد بحث قرار نگرفته. توضیح آرای متفکران هم چنگی به دل نمی‌زند و گاهی پاره‌هایی منتخب و نامنسجم است.
مهم‌تر از همه این‌ها تقسیم بندی ارائه شده در این کتاب از نظریات احیای تمدن اسلامی، چه دستاوردی دارد؟ یعنی چه مشکلی را حل می‌کند؟ آیا با این تقسیم‌بندی می‌توانیم تحلیل تازه‌ای از روند نظریات احیای تمدنی یا ارزیابی آن‌ها ارائه کنیم؟
      
5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.