یادداشت منتظر 🇵🇸
1404/5/16
فکرکنم غیر از این تنها کتابی که آنقدر از پایانش حیرت کردم «پس از تشیع جنازه» ی آگاتا بود. از اواسط کتاب حدس زده بودم طرف خودش یه کاره ایه(صدقه سر آگاتا خوندن) ولی بعد از اون قتل وحشتناک این نظریه خیلی خیلی تضعیف شد آخه موریارتی اصلا قاتل نبود حتی اگه خیلی هم آدم کشته باشه تو دره ی وحشت بازهم اون ماجرا کار موریارتی نبود. و خیلی تهش نا امید شدم ( من واقعا از مرگ موریارتی تو ماجرای آبشار رایشنباخ ناراحت شدم شاید به اندازه ی شرلوک ولی احتمالا اگه الان دوباره بخونمش قاه قاه بخندم ) جونزرو هم از نشانه ی چهار یادم بود و ازهمون اول مشکوک بودم بهش میومد یه جوگیر عاشق هلمز باشه. ولی داستان واقعا حیرت زده ام کرد. حالا که بهش فکر میکنم میشه از ماجرای آبشار رایشنباخ حدود ده تا نمانامه ( سناریو) ی جدید نشت. ولی یه مشکلی که داشت اینبود که خیلی به شانس توجه داشتند و اگه خیلی چیز ها «برحسب اتفاق» اتفاق نمی افتاد اصلا داستان یه جور دیگه میشد اولیش آشنایی جونز با چیس. و در پایان باید بگم اگه دنبال یه شرلوک هولمز جدید هستید این کتاب به هیچ وجه به دردتون نمیخوره چون تنها نماد شرلوک هولمز آنقدر ناشیه که خواننده اکثرا ازش پیشی میگیره.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.