یادداشت محسن خیابانی
1403/3/26
3.5
29
خلاصه داستان: «سامانتا» وکیلی شناختهشده در لندن است که زندگیاش را تماماً وقف پیشرفت در مسیر حرفهاش کرده. وقتی «سامانتا» در آستانۀ یک ترفیع بزرگ است، اشتباهی وحشتناک از او سر میزند. او که نمیتواند با عواقب این اشتباه مواجه شود، پا به فرار میگذارد و با اولین قطار، به منطقهای روستایی در نزدیکی لندن میرود. در آنجا او را با زنی دیگر اشتباه میگیرند و «سامانتا» به عنوان خدمتکار خانهای اعیانی استخدام میشود. اما او از کار خانه، هیچ نمیداند... . به عنوان رمانی عاشقانه و کمدی مشهور شده ولی جنبۀ کمدیاش برجستهتر است. «ناکدبانو» داستانی گرم و گیرا است که حسابی حالتان را خوب میکند و طنزش بیشتر از آنکه به خندههایی انفجاری منجر بشود، همیشه لبخندی را کنج لبهایتان مینشاند. داستان، کموبیش قانعکننده است، اگرچه بعضی اتفاقات منطقی به نظر نمیرسند و دیگر زیادی ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار هستند که هویت واقعی شخصیت اصلی لو نرود! رمان برخلاف عنوانش و ظاهرش، فقط برای خانمها جذاب نیست و خلاصه که همه، از مرد و زن باید چیزهایی از کدبانوگری بدانند! «ناکدبانو» به ظاهر نقدی بر فمنیسم افراطی است اما فراتر از آن، نگاهی انتقادی میافکند به وضعیت انسان مدرن و تلاش مداومش برای پیشرفت. «ناکدبانو» را میتوان بهعنوان نمونهای از یک رمان عامهپسند خوب و ارزشمند، به دیگران توصیه کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.