یادداشت مهتاب ابراهیمی

گرگ سالی
        
این رمان به نظر من یک شاهکار ادبی بود. فوق العاده زیبا همراه با توصیفات بسیار بدیع، نو، گیرا و زنده؛ سرشار از حس طبیعت....
قهرمان داستان رابطه ی خوبی با طبیعت و محیط زیست اطراف خود داشت. با بقیه ی آدم های دور و بر خودش هم در صلح و صفا بود. نه سر جنگ با کسی داشت و نه قصد آزار کسی را. اما انگار گرگ های آدم خوار و آدم های گرگ صفت نمی گذارند روی آرامش را ببیند. روستای بنفشه دره نماد ایران، گرگ های آدم خوار نماد نیروهای آمریکایی داخل خاک ایران و کدخدا نماد شاه ستمگر است.
صحنه پردازی های رمان بیشتر اوقات گره خورده با طبیعت بود و توصیفات نویسنده آن قدر دقیق و گویا بود که انسان کاملاً خودش را در دامان پر مهر طبیعت احساس می کرد و می توانست خود را کاملاً در آن فضا ببیند و بوی طبیعت را استشمام کند و از نزدیک لمس کند. توصیفاتی که آقای فردی از طبیعت داشتند، همه جدید و نو بودند و این موضوع با توجه به قطور بودن کتاب واقعاً چیره دستی ایشان را در عرصه ی نویسندگی نشان می دهد. از جمله صحنه های زیبای این رمان آشنا شدن اسماعیل با پسربچه ای به نام پرواز و رفتن دنبال او، صحنه ای که سلطان نازی را می دزدد و در اتاق عزیز زندانی می کند و همان جا آمادگی ذهنی برای مخاطب فراهم می شود تا اتاق عزیز را به خاطر بسپارد و برای اتفاقات انتهای داستان زمینه چینی شده باشد.
شخصیت های مثبت داستان مثل اسماعیل، آنا، سونا و.....به دل می نشینند و مخاطب با آنها احساس نزدیکی می کند و دوست دارد داستان آنها را دنبال کند. تصاویر زنده، خیال انگیز و جان داری که نویسنده خلق می کند، آن چنان خواننده را در خود غرق می کند که دوست ندارد کتاب تمام بشود.

      

1

(0/1000)

نظرات

سلام.پایان کتاب سرنوشت سونا چی میشه؟

0

سلام. مبهم ماند....

0