یادداشت زهرا عباد

                #یادداشت_کتاب 
#درخت_زیبای_من
خیلی تعریف این کتاب را شنیده‌بودم. خیلی وقت پیش شروعش کردم. نمی‌دانم چرا خواندنش طولانی شد چون نثر کتاب بسیار روان است و من  هربار دست گرفتم حدود ۷۰ صفحه‌اش را یک نفس خواندم. و هربار دست گرفتم وسط خواندنش اشکم سرازیر شد. دو بارش وسط کتابخانه مدرسه در حال خواندن بودم و تمام تلاشم را کردم گریه نکنم ولی نشد، مجبور شدم سریع تا کسی نیامده بروم صورتم را بشویم. 

هربار در توضیحات دیگران درباره‌ی کتاب خوانده بودم که کتاب خیلی خوبی است، ولی نمی‌فهمیدم دقیقا درباره‌ی چیست. حالا هم خودم نمی‌دانم باید چه چیزی درباره‌ی این کتاب بگویم.

کتاب درباره‌ی پسر ۵ ساله‌ای به نام زه‌زه است. پسری که در خانواده‌ای فقیر زندگی می‌کند. اما مساله اصلی رفتار اعضای خانواده با اوست.

کتاب اصلا مناسب کودک نیست. نوجوانان می‌توانند بخوانند ولی نمی‌دانم چقدر ارتباط برقرار می‌کنند. افراد بزرگتر می‌توانند با آن ارتباط بر قرار کنند، اما خواندن این کتاب برای والدین و مربیان واجب است! شاید بشود گفت این کتاب یک مثال کامل و جامع داستانی،از همه کتاب‌های تربیتی است. کتاب‌هایی که می‌گویند کودکان روح لطیفی دارند، با آن‌ها بد حرف نزنید،  آن‌ها را کتک نزنید، و در مجموع، مهمترین چیز در زندگی یک کودک محبت است و محبت است و محبت! همه این‌ها را با خواندن این داستان می‌فهمید و احتمالا خیلی بیشتر از کتاب‌های تئوری در ذهنتان می‌ماند. می‌فهمید همه کودکان فارغ از پسر یا دختر بودن، آرام یا بازیگوش بودن، آنقدر لطیفند که ما بزرگترها هیچ وقت نخواهیم فهمید.
 اینکه نویسنده این داستان بخاطر شرایطی که تجربه کرده، این خاطرات در ذهنش ثبت شده و توانسته آن‌ها را به داستان تبدیل کند، شاید برایش کم از موهبتی الهی نباشد. 

در نهایت فقط یک جمله می‌توانم درباره این کتاب بگویم. همه والدین و مربیان کودک باید دست کم سالی یک بار این کتاب را بخوانند. من که از وقتی کتاب را تمام کرده‌ام، بچه‌هایم را جور دیگری می‌بینم...

https://eitaa.com/macktubat
        
(0/1000)

نظرات