یادداشت معصومه فراهانی

کامیابی و ناکامی در ازدواج: چرا برخی ازدواج ها کامیاب و برخی دیگر به شکست می انجامد؟
        از نظر من کتاب‌های روانشناسی و توسعه فردی زندگی ما را متحول نمی‌کنند. اما نکاتی می‌گویند که ما در حالتِ "عه! چه جالب! پس میشه اینطوری هم فکر کرد" قرار می‌گیریم. اما اگر می‌خواهیم از حالتِ "عه! چه جالب" به "تغییر و تحول" برسیم. باید به خودمان زحمت "تمرین و تکرار و تجربه" محتوایی که خواندیم را بدهیم.
مرور کنیم و به کار بگیریم و در عمل نتیجه‌اش را ببینیم.

حالا چند کتاب روانشناسی هست که ارزش این تکرار و تمرین مداوم را دارند. بنظر من شاید برای هر آدم ۵ _ ۶ تایی بیشتر نباشد. اما آن ۵ _ ۶ تا وقتی به عمل در بیایند، آدم دیگر آدم قبلی نیست.
البته این را هم بگویم که حالت " عه! چه جالب!" هم برکات خودش را دارد. نمی‌شود از میان کارخانه آرد رد شوی و لباست آردی نشود. در معرض جهانبینی‌های مبتنی بر رشد قرار گرفتن هم به هر حال تو را رشد خواهد داد. البته که من ترجیح می‌دهم این جهانبینی‌ را با قصه‌ها پیدا کنم نه کتاب‌های توسعه فردی.

القصه!
این ترم کلاسی داریم که خودش چندان جدید نیست اما استاد اول کلاس چند کتاب خوب معرفی کردند. از آن کتاب‌ها، هر جلسه پنجاه صفحه‌اش را می‌خوانیم و این پنجاه صفحه برای من از بقیه کلاس مفیدتر است.

اولین کتابمان همین کتاب #چرا_ازدواج_ها_موفق_میشوند_و_چرا_شکست_میخورند بود. جان گاتمن یک زوج درمان پژوهش‌گر است. شیوه کارش با آزمایش است. همه داده‌هایش عینی است. مطالعاتش را روی تعداد بالایی از زوج ها انجام می‌دهد و نتایجش را با دو دوتا چهارتا می‌گوید. این ویژگی‌اش را از این جهت که روی هوا حرف نمی‌زند دوست دارم. البته بنظرم برای همه چیز هم نمی‌شود انقدر دو دوتا چهارتا کرد.

آقای گاتمن در این کتاب نکات اساسی‌ای در زندگی زناشویی و موفقیت و شکست آن مطرح می‌کند. مخصوصا مبحث چهار عنصر مخربش که بی‌نظیر است. اگر بخواهم به آموزه‌های پنج کتاب در حوزه زندگی زناشویی عمل کنم، احتمالا این کتاب یکی از آن پنج‌تا باشد.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.