یادداشت کتابفام
2 روز پیش
آن سؤالی که پس از خواندن این اثر تاریک، غیرقابل نفوذ اما در همهحال شگفتانگیز «ارنستو ساباتو» به ذهن میآید این است که: آن را چه باید بنامیم؟ «فرشتهی ظلمت» که حاوی عناصر داستانی، خاطرات، تئوری ادبی و گفتوگوهای سقراطیست، تقریبن به همان اندازه که در برابر روایت خطی مقاومت میکند، در برابر مقولهها نیز هم. شاید به این دلیل که از هر چیز دیگری بسیار دور است بتوان آن را به یک رمان نسبت داد. در ابتدا به این باور میرسیم که این کتاب رمانیست دربارهی نوشتن یک رمان، سیر ملالانگیز دیگری به درون دنیای فراداستان، و یا داستانی دربارهی داستان اما، این اثر بر روی چند مسیر بهطور همزمان در جریان است؛ اثری متراکم و برجسته که تنها در شاید ۴۰ یا ۵۰صفحهی پایانی و آنهم بهصورت لحظهای زنده میشود و بههم میپیوندد. این داستان بسیار ذهنی، اساسن بررسی فراگیر شدن فزایندهی شرّ است. در «فرشتهی ظلمت»، «ساباتو» به عنوان هم خالق و هم مخلوق قدم به صفحات کتابش میگذارد -که گاه تمیز دادن این دو از هم بسیار سخت میشود زیرا هر دو سرگذشت و رؤیاهایی یکسان دارند- و قلم به خروج از هزارتوی روانی خویش میفرساید. او بوئنوسآیرس را به هزارتویی پرپیچوخم و تاریک بدل میکند حاوی مناظر و مکانها و شخصیتهایی همه زاییده ذهن خویش و چرایش را زمانی به ما مینمایاند پس از گذراندنمان از راهی بسیار سخت. این دو «ساباتو» تصمیم بر نوشتن رمانی گرفتهاند که رمان سوم او و یا آنهاست؟ باید توجه داشت که ما در اینجا با نویسندهی بسیار سختگیری طرفیم که سالها را خرج طرح و بسط داستانهایش میکند و دست آخر شاید به آتش بسپاردش!. مشکل اینجاست که «ساباتو»ی راوی که با نسخهی دوم خویش هم در حال زندگیست و هم در عین حال در تلاش برای رقم زدن سرنوشت خویش است، در بوئنوسآیرسی موازی در ۱۹۷۰ که تحت اشغال دیکتاتوریای است که در آن جوانان بیگناه زندانی، شکنجه و ناپدید میشوند بدون هیچگونه ردّی، بیش از آنچه که بتواند حمل کند را در بغل میگیرد و بیش از آنچه که کافیست ملاط برای بالا بردن این عمارت عظیم در اختیار خود قرار میدهد. در این کتاب، نویسنده خود یک شخصیت است، نه بهعنوان نویسنده و یک شخصیت در فراداستان، بلکه بهعنوان یک شخصیت دیگر که بقیه در حقیقت از روح و ذات او سرچشمه میگیرند. تمام قسمتهای جداگانهی کتاب پس از طی مسیری طولانی در آخر با یکدیگر یکی میشوند. شاید بشود گفت «فرشتهی ظلمت»، چیزی نیست جز جستجوی یک نویسنده برای یافتن جایگاه خود در این جهان؛ در پی یافتن آرامشی در این جهان ناآرام.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.