یادداشت فاطمه پاو
1404/1/14

همیشه قبل هر حرفی برایت شعر میخوانم قبولم کن من آداب زیارت را نمیدانم نمیدانم چرا اینقدر با من مهربان هستی نمیدانم کنارت میزبانم یا که مهمانم نگاهم روبهروی تو بلاتکلیف میماند که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم به دریا میزنم، دریا ضریح توست غرقم کن در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم سکوت هرچه آیینه! نمازم را طمأنینه! بریز آرامشی دیرینه در سینه، پریشانم تماشا میشوی آیه به آیه در قنوت من تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم اگر سلطان تویی دیگر اِبایی نیست میگویم: که من یک شاعر درباریام، مداح سلطانم . . . دلم هوای حرم کرده است میدانی دلم هوای دو رکعت نماز بالاسر...💔
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.