یادداشت مهسا کرامتی

امید آفتابی من! (نامه های احمد شاملو به پسرش، سامان)
        همانطور که از عنوان کتاب پیداست، این کتاب مجموعه‌ای از نامه‌های احمد شاملو و خلف‌ترین فرزندش سامان رو شامل میشه.
احمد شاملو ۴تا بچه داشته: ۳ پسر و ۱ دختر به نام‌های سیاوش، سیروس، سامان و ساقی.
در این کتاب شاهد نامه‌های رد و بدل شده بین شاملو و سامان -که در خارج از کشور مشغول تحصیل بوده- خواهیم بود که نامه‌های سامان رو ظاهراً آیدا نگه میداشته و نامه‌های شاملو رو سامان جمع‌آوری کرده بوده که در نهایت به آیدا می‌سپارتشون و اجازه میده که اونها رو چاپ کنه. همینطور در این کتاب چند نامه هم از ساقی چاپ شده که مربوط به زمان زندگیش با سامان بوده و در همون دوران نامه‌نگاری‌های پدر و پسری هم ازش یاد شده و به فراخور نامه‌های اون هم در این کتاب گنجانیده شده. 
نامه‌ها نسبتاً ترتیب‌بندی شده‌ان اما از نظر تعداد اینطوری نیست که حتماً یکی درمیون از شاملو و پسرش باشن. نامه‌های این کتاب مثل کتاب «مثل خون در رگ‌های من» نیستن، یعنی از نظر زبان و ادبیات اونقدر غنی نیستن؛ اما رابطۀ شاملو رو با فرزندانش چه از نظر صمیمیت و چه در مقام تربیت نشون میدن؛ همینطور که اطلاعات تاریخی محدودی رو از زندگی شاملو در اون دوران در دست قرار میدن.
من رفتم سرچ کردم تا عکس‌های سامان رو ببینم، آرزو می‌کردم حداقل در پایان کتاب چندتایی ازشون چاپ شده باشه اما نبود، در اینترنت هم جز به اخبار دعوای حقوقی پسران دیگر شاملو با آیدا برنخوردم که جالب بود؛ دقیقاً همون تصویری که در نامه‌های شاملو از شخصیت دیگر پسرانش آمده بود، در حقیقت هم قابل مشاهده بود.
کتاب کم حجمیه، خوندنش ضروری نه، اما خارج از لطف هم نیست.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.