یادداشت 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮
دیروز
بسم الله... کتاب در مورد خاطرات مادر سه شهید است. یکی دیگر از مادرانی که تمام زندگی اش وقف جبهه و اسلام شد. داستان این چهار شهید که سه تایشان پسر خانم موحدی و دیگری نوه اش است، طور دیگری به دل می نشیند. به تعداد صفحات کتاب نگاه نکنید. در هر صفحه نهایتا دو بند نوشته شده. خیلی خلاصه و مختصر. دوست دارم بیشتر در مورد این شهیدان بدانم. از همه نظر عالی بود. مثل همیشه، روایتی آمیخته به زبان شیرین مادران شهدا و تلخی اندکی که خب بالاخره پسرش است... تنها مشکلی که در کتاب دیدم همانطور که گفتم اسراف در صفحات بود. شاید این کتاب با تعداد شاید نصف کاغذی که مصرف شده هم به ثمر می رسید... آیا این همه کاغذی که فقط یک سوم شان استفاده شده نیاز است؟ سوم شهریور ۱۴۰۴
(0/1000)
𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮
17 ساعت پیش
0